Wednesday, August 1, 2012

ایران ثروتمند با فرزندانی فقیر

تریبون آزاد رهائی زن
ایران ثروتمند با فرزندانی فقیر
امیرعباس پاکیاری
فقر مانند نیازهای اساسی یک مفهوم پویاست.فقر یکی از بزرګ ترین پدیده های وحشت آفرین معاصر
 است و جلوه های تاثرانګیز فراوانی دارد.
حال ببینیم این پدیده در ایران به عنوان دومین کشور صادرکننده نفت در جهان و با فضای جغرافیایی
 غنی وسرمایه آب شیرین و دریا و دریاچه و سایر معادن وزمین حاصلخیز وبا میراث فرهنګی کهن چه
جایګاهی دارد؟
در حالیکه از نظر درآمد اقتصادی رتبه ایران در جهان بالای یکصد است متاسفانه از نظر رفاه اقتصادی
ایران در میان کشورهای جهان جایګاه ۷۵ را دارد و نرخ تورم نیز در ان ۲ رقمی است.
به دلیل مشکل بیکاری ،تورم و نیز عدم کنترل نقدینګی با وجود منابع عظیمی که در کشور وجود دارد
بیش از ۱۰ میلیون نفر از جمعیت ایران زیر خط فقر مطلق و بیش از ۳۰ میلیون نفر زیر خط فقر نسبی
به سر می برند.با توجه به شکاف شدید طبقاتی حاکم بر جامعه ایران چنګال غول فقر تنها  پیکره نحیف
طبقات پایین جامعه ایران که درصد بزرګی را تشکیل می دهند رامی درد و طبقات مرفه در پناه ثروت
بیکران و اغلب بادآورده خود هیچګونه رنجی را متحمل نمی شوند.جالبتر اینکه در کشوری که دیانت آن
با فقر در ستیز است و فقر را هم خانواده کفر می شمارد و همواره الګوهای دینی آن (پیامبر و امامان )
در سطح  طبقات پایین جامعه می زیسته اند امروزه می بینیم که برعکس  حاکمان نظام مصلحت خود را
 در جهالت و فقر جامعه یافته اند ،چرا که دریافته اند جامعه ای که در آن فقر و فقیر زیاد باشد آنچنان
درګیر مسایل و مشکلات اقتصادی خویش است که تمایل چندانی به حضور در فعالیتهای اجتماعی  و
سیاسی ندارد و اګر هم فرد و قشری از مشکلات معیشتی و صنفی سخنی براند ،سخنش تضعیف نظام
و خیانت به انقلاب تلقی شده و حتی بعضا به دلیل اقدام علیه امنیت روانه زندان هم می شود.
از طرفی خود این حاکمان که خود را جانشین و نماینده پیامبر و امامان  می دانند و انتظار می رود که
 چون ایشان در سطح و همرنګ طبقات پایین جامعه زندګی کنند در صدر مرفه ترین طبقات جامعه جای
ګرفته اند چنانکه تنها ثروت لو رفته مقام معظم رهبری ۳۶ میلیارد دلار!! برآورد شده است یا مثلا اقای
رفسنجانی به عنوان هفتمین ثروتمند جهان مطرح می باشد.در رده های پایینتر نیز به همین ترتیب
 روزانه شاهد موارد متعدد اختلاس ،دزدی و رشوه خواری ،غارت منابع و اموال ملی و استفاده ابزاری
از قدرت توسط مدیران ارشد و سران سپاه ونیروهای انتظامی و....می باشیم ،تجارتها و مجوزهای
 میلیاردی و پول و سرمایه در دست حلقه های خاص نزدیک به آقاها و آقازاده ها قرار داشته و افرادی
خاص از کنار رانت های اقتصادی به ثروت های میلیاردی دست یافته اند ،در چنین وضعیتی همان طور
 که اشاره شد آنچنان فقر را به جان مردم جامعه انداخته اند که دیګر مجالی برای اندیشیدن و اعتراض به
 این نابسامانیها و بی عدالتیها نمانده است.
فقر و شکاف طبقاتی می تواند چالشهای بزرګی را در اداره کشور ایجاد کرده و یک سیستم سیاسی را
 همه جانبه از تعادل خارج نماید و جامعه را با سقوط و انحطاط مواجه نماید و چنانکه می بینیم در ایران
پیامدهای هولناکی چون ناامنی جامعه ،دزدی و چپاول،قتل و خودکشی،بالا رفتن ۳۵ درصدی نرخ تورم
و بیکاری،افزایش ۳۱ درصدی بیماریهای روانی و ۲۲ درصدی بیماریهای قلبی و عروقی ،کاهش سن
 اعتیاد به ۱۰ سالګی و کاهش میانګین عمر تن فروشی به ۱۰ سال،فروش اعضای بدن ،فرار مغزها ،
افزایش آمار طلاق و ....را به دنبال داشته است.
اینها همه کارنامه همان دولتی است که رییسش با شعار آوردن پول نفت بز سر سفره های مردم رییس
 جمهور شده است و تصور می کند که می تواند با تظاهر به دینداری و هاله نور خودش را عین اسلام
معرفی کند و از زیر بار هر مسؤولیتی که برای ایجاد رفاه و عدالت اقتصادی و اجتماعی دارد شانه
 خالی کرده و مردم را برای برآورده شدن نیازهایشان به چاه جمکران و آخرت حواله دهد.
در حقیقت امروزه در کشورما عدالت اجتماعی جایش را به توزیع عادلانه فقر داده است،فقری که بدترین
 اسارت برای بشریت است .اما واقعا چه باید کرد؟ایا باید فقط بنشینیم و روز به روز سطح زندګی
 وتوقعاتمان را طبق ګفته سید احمد اعلم الهدی پایینتر بیاوریم و ریاضت بکشیم و بستر را برای قدرتمند
 تر شدن مافیای اقتصادی در جامعه هموارتر کنیم؟ و اجازه دهیم که حاکمان نظام با الهام از ګفته نادر

 شاه که می ګوید«اګر می خواهی بر ایرانیان تا ابد حکم برانی آنها را ګرسنه نګه دار» تا ابد بر ما حکم
 برانند؟  تاریخ ګویای این حقیقت است که هر چیزی را بهایی است و بهای آزادی ،بالا بردن سطح
 آګاهی و جنبش مردمی و سرنګون کردن چپاولګران و ظالمان است و ما موظفیم برای تامین آینده خود
وفرزندانمان با حرکتها و جنبشهای بیدارګر به دور از خشونت با اعتصاب و تحصن و تظاهرات دیو ظلم
 و ستم و فقر را به زانو در آوریم.
پس به پا خیزیم.
ګوتنبرګ – ۱۱ مرداد ۱۳۹۱


     


  

No comments:

Post a Comment