تریبون آزاد رهائی زن
نگرش جنسيت گرا و سياست تخريب، ازميان بردن
و تحقير ارزش هاي فرهنگي از سوي نظام قدرت گراي جمهوري اسلامي سالهاست که خلق
هاي ايران به ويژه جامعه ي زنان را با بحران هايي روبرو نموده است.
زنان كورد كه همواره نماد مقاومت و سمبل مبارزه
در برابر دشمنان اين سرزمين بوده اند، از سوي اين نظام به شيو ههاي
متفاوت آماج يورش قرار گرفته اند.
همان گونه كه مي دانيم رژيم جمهوري اسلامي
ايران،داراي نگرش و عملكرد در زمينه ي خنثي نمودن نقش زن در جامعه است. بدون شک هر
دولت و قدرتي داراي نگرشي متفاوت در رابطه با حقوق زنان می باشد. اگرچه رو شهاي
متفاوتي در رابطه با حقوق زنان وجود دارد، اما به دليل اي نكه اين رو شها همگي برخاسته از نگرش
قدرت و اقتدار هستند، در نهايت بازخورد آنها به يك اندازه است و جز تخريبات در اشكال متفاوت نتيجه اي ندارند.
در واقع انعطاف يا تلطيف روش هاي رفتاري با زنان و گفتمان به كار گرفته شده در رابطه با آنها را مي توان با نوع استراتژي
قدر تها در سوء استفاده از اين نيرويِ سازنده دانست . جمهوري اسلامي ايران نيز داراي نگرش و رو شهاي متفاوت تري است.
در واقع زنان ايراني از کوچکترين حقوق طبيعي خويش نيز محروم مي باشند اين در حال يست که در جامعه ي
آريايي زنان داراي قداستي خاص و موقعيت مشخصي در سطح جامعه بوده اند. ولي رژيم کنوني به تمامي از اين فرهنگ دور
است. همچنين يكي از روشهاي نظام براي تضعيف زنان ازميان برداشتن اين فرهنگ است. جهت تخريب نمودن ارز شهاي
اجتماعي از بکارگيري هيچ گونه روشي دريغ نمي ورزد. از نظر نظام، زن خوب همان مادر خان هدار است كه از لحاظ
تمكين به شوهر سنگ تمام مي گذارد. در واقع زني که مادر نباشد باارزش نيست. از سويي ديگر در تلاش است، اين پتانسيل
را که هميشه براي مخالفت و اعتراض آماده است، تحت کنترل خود بگيرد. اين نيرو را تخليه کرده و اعتماد به نفس زنان را
از بين ببرد. زيرا زناني که از هر لحاظ ضعيف شده باشند براي رژيم خطري ايجاد نميکنند.
در واقع حقوق و قوانين مدنظر نيز از منطق و ذهنيتي مردسالارانه و جنسيت
گرا نشأت گرفته اند. نگرشي کاملا منفع تطلب و استثمارگر موضوع بحث است. زيرا زماني که به نيرو و پتانسيل زنان احتياج
داشته باشند، از حق و حقوق و حتي قداست زنان سخن مي گويند. سخنان دولت مردان نيز دليلي بر اين واقعيت است.
وقتي که به رأي زنان احتياج داشته باشند، نيمه خالي صندوقي يادشان مي آيد كه انباشته از ذهنيتي سودجويانه است. بايستي
مسئولان نظام اين واقعيت را خوب درک کنند كه سياست عوا مفريب و منفع تطل بشان مشروعيت خود را از دست داده است.
با پاك كردن صورت مساله مي خواهند وانمود نمايند كه اصلا مشكلي وجود ندارد . بايستي به اين واقعيت پي بُرد
تا زماني که انقلابي ذهنيتي زمينه ساز گذار از نگرش جنسيت گراي تعمق يافته در ساختار اجتماعي نظام را به وجود نياورد،
اظهارات قبل از هر انتخابات، تكرار عوامفريبي و نيز دروغي رنگ باخته خواهد بود. همچنين نمي توان از عدالتي بحث کرد که
در آن حق و حقوق زنان رعايت نميشود. همچنان كه به آن اشاره شد زنان ايراني حتي از کوچک ترين حقوق طبيعي خود نيز
محرومند. لازمیه توازن و تعادل، وجود نيرويي دوم و شناخت و احترام است.
از اوايل
انقلاب تا به امروز شاهد پايمال کردن حقوق زنان هستيم. اين روند، روزانه چهر هي كري هتري به خود مي گيرد.
در اين اواخر ممنوع کردن بسياري از رشته هاي درسي براي زنان، ايجاد فشار بر فعالان
حقوق زنان و به زندان انداختن آنها، تحقير، طرد و رد صلاحيت زنان در تمام عرصه
هاي اجتماعي و به ويژه سياسي نيز بيانگر واقعيت مذکورند. رژيم نه تنها در راستاي دموکراتيزه
کردن ايران كه بر مبناي آزادي زن باشد، هيچ تلاشي انجام نداده، بالکعس مذکورند. رژيم
نه تنها در راستاي دموکراتيزه کردن ايران كه بر مبناي آزادي زن باشد، هيچ تلاشي انجام نداده،
بالکعس با در پي شگرفتن خش نترين راهکارها در صدد از بين بردن ارزش هاي
بنيادين اخلاقي اجتماعي برآمده است. تنها تبعيض
نيست، در اصل مي توان آن را طرد اجتماعي سياسي
زنان ناميد.شايان ذکر است که نبايستي صرفا به انتقاد کردن محدود ماند اصلا انتقاد در
بستري امكان پذير است كه امكان ابراز وجود فراهم باشد، وگرنه نبايد از مبارزه بحث به
ميان آورد. اگر انتقادي هم در راستاي گذار از ذهنيت مذکور مطرح گردد، مستلزم مبارزه
اي راديکا لتر می باشد. جهت گذار از ذهنيتي مخرب، بايستي ذهنيتي آلترناتيو(جايگزين)
را مبنا قرار داد و روش هاي مبارزه را طبق همان ذهنيت و گرايش انتخاب کرد انتقاد صرف و عدم
مبارزه و مقاومت متداوم، باعث مارژينال گشتن(بی تأثير شدن) همان انتقادات می گردد.
راديکال بودن در صورتي که با راهکارهاي متفاوت و دموکراتيک بسترمبارزه اي منسجم را
ايجاد کند ، معنادار و نتيجه بخش مي باشد.
در 26
فروردین سال جاری نیروی انتظلمی ایران به منظور تنبیه و مجازات مردی مجرم اقدام به
پوشاندن لباس زنانه ی کردی و دوره گرداندن وی در شهر مریوان
نمود. سياست کوردستيزي
و زن ستيزي به صورتي مداوم بر جامعه کردی اجرا و تحميل شده است. زنان که سرچشم هي هويت
و فرهنگ جامع ي کورد هستند؛ هموارهمورد تهاجمات شديد ايدئولوژيکي و سياسي نظام قرار
گرفته اند. هميشه سمبل و ارز شهاي جامعي کورد مورد تحقير و توهين نظام قرار مي گيرند.
در تلاشند راهکارهاي ضداخلاقي و ارز شگريزانه را جهت تعميق بخشي سياست آسيميلاسيون بکار ببندند.
بدون شک تهاجمات اخير را نمي توان ناچيز و ناديده گرفت. نظام نيز در شرايط
بسيار بحراني به سر مي برد و چنين اقداماتي بر بحران نظام خواهد افزود. هيچ کس مجبورنيست
در برابر اقدامات تهاجمي نظام خاموش بماند. مبارزات جنبش آزادي خواه خلق کورد و زنان
کورد تا به امروز اين واقعيت
را اثبات کرده است. مردان کورد نيز به اين واقعيت پي برده اند که هر گونه تعرضي به
زنان به مثابه نوعي بي احترامي و تحقير و ضعيفه سازي جامعه است. خاموش ماندن در برابر
چنين تهاجماتي نيز به معناي تسليميت و خيانت مي باشد. براي همين اعتراض و نارضايت يهاي
اخير که توسط خلق کورد در داخل و خارج از كوردستان صورت گرفت قابل ستايش است. براي تداوم اين
مهم نيز بايستي نيروي لازم را سازماندهي کرده، عرصي مبارزات دموکراتيک را به كار برده و با مبنا قرار
دادن اتحاد و يکپارچگي ملي جهت رسيدن به آزادي و دموكراسي اهتمام ورزيم.
"شهلا وکیلی تجره "