Thursday, May 23, 2013

زن هراسی در رژیم ایران Women Phobia of Islamic Regime by Shahla Vakili Tajare


تریبون آزاد رهائی زن


"زن هراسی در رژیم  ایران"

نگرش جنسيت گرا و سياست تخريب، ازميان بردن و تحقير ارزش هاي فرهنگي از  سوي نظام قدرت گراي جمهوري اسلامي سالهاست که خلق هاي ايران به ويژه جامعه ي زنان را با بحران هايي روبرو نموده است.  
زنان كورد كه همواره نماد مقاومت و سمبل مبارزه در برابر دشمنان اين سرزمين بوده اند، از سوي اين نظام به شيو ههاي متفاوت آماج يورش قرار گرفته اند.
همان گونه كه مي دانيم رژيم جمهوري اسلامي ايران،داراي نگرش و عملكرد در زمينه ي خنثي نمودن نقش زن در جامعه است. بدون شک هر دولت و قدرتي داراي نگرشي متفاوت در رابطه با حقوق زنان می باشد. اگرچه رو شهاي متفاوتي در رابطه با حقوق زنان وجود دارد، اما به دليل اي نكه اين رو شها همگي برخاسته از نگرش قدرت و اقتدار هستند، در نهايت بازخورد آنها به يك اندازه است و جز تخريبات در اشكال متفاوت نتيجه اي ندارند. در واقع انعطاف يا تلطيف روش هاي رفتاري با زنان و گفتمان به كار گرفته شده در رابطه با آنها را مي توان با نوع استراتژي قدر تها در سوء استفاده از اين نيرويِ سازنده دانست . جمهوري اسلامي ايران نيز داراي نگرش و رو شهاي متفاوت تري است. در واقع زنان ايراني از کوچکترين حقوق طبيعي خويش نيز محروم مي باشند اين در حال يست که در جامعه ي آريايي زنان داراي قداستي خاص و موقعيت مشخصي در سطح جامعه بوده اند. ولي رژيم کنوني به تمامي از اين فرهنگ دور است. همچنين يكي از روشهاي نظام براي تضعيف زنان ازميان برداشتن اين فرهنگ است. جهت تخريب نمودن ارز شهاي اجتماعي از بکارگيري هيچ گونه روشي دريغ نمي ورزد. از نظر نظام، زن خوب همان مادر خان هدار است كه از لحاظ تمكين به شوهر سنگ تمام مي گذارد. در واقع زني که مادر نباشد باارزش نيست. از سويي ديگر در تلاش است، اين پتانسيل را که هميشه براي مخالفت و اعتراض آماده است، تحت کنترل خود بگيرد. اين نيرو را تخليه کرده و اعتماد به نفس زنان را از بين ببرد. زيرا زناني که از هر لحاظ ضعيف شده باشند براي رژيم خطري ايجاد نميکنند.
در واقع حقوق و قوانين مدنظر نيز از منطق و ذهنيتي مردسالارانه و جنسيت گرا نشأت گرفته اند. نگرشي کاملا منفع تطلب و استثمارگر موضوع بحث است. زيرا زماني که به نيرو و پتانسيل زنان احتياج داشته باشند، از حق و حقوق و حتي قداست زنان سخن مي گويند. سخنان دولت مردان نيز دليلي بر اين واقعيت است. وقتي که به رأي زنان احتياج داشته باشند، نيمه خالي صندوقي يادشان مي آيد كه انباشته از ذهنيتي سودجويانه است. بايستي مسئولان نظام اين واقعيت را خوب درک کنند كه سياست عوا مفريب و منفع تطل بشان مشروعيت خود را از دست داده است. با پاك كردن صورت مساله مي خواهند وانمود نمايند كه اصلا مشكلي وجود ندارد . بايستي به اين واقعيت پي بُرد تا زماني که انقلابي ذهنيتي زمينه ساز گذار از نگرش جنسيت گراي تعمق يافته در ساختار اجتماعي نظام را به وجود نياورد، اظهارات قبل از هر انتخابات، تكرار عوامفريبي و نيز دروغي رنگ باخته خواهد بود. همچنين نمي توان از عدالتي بحث کرد که در آن حق و حقوق زنان رعايت نميشود. همچنان كه به آن اشاره شد زنان ايراني حتي از کوچک ترين حقوق طبيعي خود نيز محرومند. لازمیه توازن و تعادل، وجود نيرويي دوم و شناخت و احترام است.
از اوايل انقلاب تا به امروز شاهد پايمال کردن حقوق زنان هستيم. اين روند، روزانه چهر هي كري هتري به خود مي گيرد. در اين اواخر ممنوع کردن بسياري از رشته هاي درسي براي زنان، ايجاد فشار بر فعالان حقوق زنان و به زندان انداختن آنها، تحقير، طرد و رد صلاحيت زنان در تمام عرصه هاي اجتماعي و به ويژه سياسي نيز بيانگر واقعيت مذکورند. رژيم نه تنها در راستاي دموکراتيزه کردن ايران كه بر مبناي آزادي زن باشد، هيچ تلاشي انجام نداده، بالکعس مذکورند. رژيم نه تنها در راستاي دموکراتيزه کردن ايران كه بر مبناي آزادي زن باشد، هيچ تلاشي انجام نداده، بالکعس با در پي شگرفتن خش نترين راهکارها در صدد از بين بردن ارزش هاي بنيادين اخلاقي  اجتماعي برآمده است. تنها تبعيض نيست، در اصل مي توان آن را طرد اجتماعي  سياسي زنان ناميد.شايان ذکر است که نبايستي صرفا به انتقاد کردن محدود ماند اصلا انتقاد در بستري امكان پذير است كه امكان ابراز وجود فراهم باشد، وگرنه نبايد از مبارزه بحث به ميان آورد. اگر انتقادي هم در راستاي گذار از ذهنيت مذکور مطرح گردد، مستلزم مبارزه اي راديکا لتر می باشد. جهت گذار از ذهنيتي مخرب، بايستي ذهنيتي آلترناتيو(جايگزين) را مبنا قرار داد و روش هاي مبارزه را طبق همان ذهنيت و گرايش انتخاب کرد انتقاد صرف و عدم مبارزه و مقاومت متداوم، باعث مارژينال گشتن(بی تأثير شدن) همان انتقادات می گردد. راديکال بودن در صورتي که با راهکارهاي متفاوت و دموکراتيک بسترمبارزه اي منسجم را ايجاد کند ، معنادار و نتيجه بخش مي باشد.
در 26 فروردین سال جاری نیروی انتظلمی ایران به منظور تنبیه و مجازات مردی مجرم اقدام به پوشاندن لباس زنانه ی کردی و دوره گرداندن وی در شهر مریوان نمود. سياست کوردستيزي و زن ستيزي به صورتي مداوم بر جامعه کردی اجرا و تحميل شده است. زنان که سرچشم هي هويت و فرهنگ جامع ي کورد هستند؛ هموارهمورد تهاجمات شديد ايدئولوژيکي و سياسي نظام قرار گرفته اند. هميشه سمبل و ارز شهاي جامعي کورد مورد تحقير و توهين نظام قرار مي گيرند. در تلاشند راهکارهاي ضداخلاقي و ارز شگريزانه را جهت تعميق بخشي سياست آسيميلاسيون بکار ببندند.
بدون شک تهاجمات اخير را نمي توان ناچيز و ناديده گرفت. نظام نيز در شرايط بسيار بحراني به سر مي برد و چنين اقداماتي بر بحران نظام خواهد افزود. هيچ کس مجبورنيست در برابر اقدامات تهاجمي نظام خاموش بماند. مبارزات جنبش آزادي خواه خلق کورد و زنان کورد تا به امروز اين واقعيت را اثبات کرده است. مردان کورد نيز به اين واقعيت پي برده اند که هر گونه تعرضي به زنان به مثابه نوعي بي احترامي و تحقير و ضعيفه سازي جامعه است. خاموش ماندن در برابر چنين تهاجماتي نيز به معناي تسليميت و خيانت مي باشد. براي همين اعتراض و نارضايت يهاي اخير که توسط خلق کورد در داخل و خارج از كوردستان صورت گرفت قابل ستايش است. براي تداوم اين مهم نيز بايستي نيروي لازم را سازماندهي کرده، عرصي مبارزات دموکراتيک را به كار برده و با مبنا قرار دادن اتحاد و يکپارچگي ملي جهت رسيدن به آزادي و دموكراسي اهتمام ورزيم.
"شهلا وکیلی تجره "

شما که میخواهید رئیس جمهور شوید Reis Jomhoor By Maryam Zare


تریبون آزاد رهائی زن

شما که میخواهید رئیس جمهور شوید




مریم زارع
2013.05.12
در نظام هاي سياسي مبتني بر آراي مردم، نامزدها در طي فعاليت هاي انتخاباتي خود وعده هايي را به مردم مي دهند. اين وعده ها با وضعيت سياسي، اقتصادي و اجتماعي كشور در سطح ملي يا بين المللي ارتباط مستقيم دارد اما همه مي دانند كه تمامي اين وعده ها، طي يك دوره رياست جمهوري عملي نيست اما اين وعده ها در جلب حمايت مردم و جذب آرا موثر واقع مي شوند. در نظام هايي كه حاكميت مردم و انتخابات آزاد، عادلانه و منصفانه نهادينه شده است، اگرچه اين وعده هاي انتخاباتي تماما عملي نمي شوند اما رئيس جمهوري كه انتخاب مي شود، در طول دوره رياست خود لاجرم به برخي از اين وعده ها عمل مي كند. از آنجا كه انتخابات در نظام هاي مردم سالار حزبي صورت مي گيرد و احزاب نامزدهاي رياست جمهوري (و يا ساير نهادها) را معرفي مي كنند، عمل به وعده ها نه فقط براي شخص رئيس جمهوري بلكه براي حزبي كه به آن وابسته مي باشد، ضروري است. در نظام هاي مردم سالار، نگرش مردم و مسوولان مطلق بيني و مطلق خواهي نيست. ارزيابي عملكردها براساس قبول نسبيت امور است و در داوري عملكرد و مسوولان منتخب مردم، نگاه نسبي گرايانه حاكم است بنابراين درست است كه رئيس جمهوري منتخب مردم نمي تواند به تمام وعده هايي كه در دوران مبارزات انتخاباتي به مردم داده است عمل كند، اما به برخي از وعده هاي خود عمل مي كند. همين امر، باعث رشد و توسعه تدريجي جامعه و كشور در درازمدت مي شود. طرح شعارها و وعده هاي انتخاباتي در فصل مبارزات انتخاباتي توسط نامزدها، بر فضاي سياسي جامعه اثرگذار است و بر فرآيند تحولات و تغييرات به سمت و سوي آنچه مردم خواستار آن هستند و ضروري مي باشد و از زبان نامزدها عنوان مي شود اثر مي گذارد، اين فضاسازي سياسي و جهت دادن به تغييرات و تحولات راه را براي انجام وعده هاي رئيس جمهوري منتخب هموار مي سازد. به عبارت ديگر وعده هاي انتخاباتي نامزدها را بايد در دو بعد يا دو محور مورد توجه و ارزيابي قرار داد، بعد اول تاثيرات فوري اين وعده ها بر جو سياسي كشور در راستاي تغييرات ضروري است. اين وعده نسيه نيست بلكه پرداخت نقدي به تغييرات است اما بعد دوم وعده هاي نسيه است كه نامزدها انجام آنها را به مردم وعده داده اند و انجام آنها به توانمندي رئيس جمهور منتخب در جذب همكاري نيروهاي كاردان و مناسبات دروني قدرت بستگي دارد ولي در هر حال رئيس جمهوري ممكن است موفق شود به برخي از اين وعده ها عمل كند.     2 – در یازدهمین انتخابات رياست جمهوري ايران هر يك از نامزدها به تناسب امكانات، قدرت، سابقه و تجربه، باورهاي سياسي و عقيدتي خود شعارها و وعده هايي را مطرح ساخته و مي سازند. مشكلات اقتصادي، گراني، تورم، فاصله وحشتناك ميان ميانگين درآمدها با هزينه ها، براي اكثريت بزرگي از مردم كشورمان يا به عبارتي تنگي معيشت، آنچنان است كه اين نوع وعده ها از جذابيت خاصي براي جلب آراي مردم برخوردار باشند. ارائه برنامه هاي كلان براي حل وضعيت به شدت بحراني اقتصادي ضروري و كاملامطلوب است. در اين مورد هيچ بحثي نيست. مشكلات اقتصادي ايران بسيار پيچيده است. اگرچه ممكن است بخشي از تشديد بحران كنوني ناشي از بحران اقتصادي جهاني باشد، اما بحران اقتصاد ايران عمدتا درون زا و پيامد سياست هاي اقتصادي نابخردانه تصميم گيرندگان و مجريان است. در سطح مديريت كلان، سياستمداران ممكن است بتوانند با مقولات سياسي »بازي« كنند. مثلاادعا كنند كه ايران آزادترين كشور جهان است، در ايران زنداني سياسي يا عقيدتي وجود ندارد و... اين ادعاها اگرچه نادرست هستند و موجب وهن اعتبار نظام در سطح ملي و جهاني است، اما موجب تشديد بحران سياسي نمي شود اما با مقولات اقتصادي نمي توان »بازي« كرد. اقتصاد مقررات و قانونمندي هاي خاص خود را دارد كه مستقل از اراده بازيگران سياسي، عمل مي كند. به عنوان مثال وقتي رئيس جمهوري در سخنان خود به طور رسمي بورس را نوعي »قمار« كه حرام است، تلقي مي كند، بلافاصله بورس دچار افت شديد و ايست قلبي مي شود و تا مرز تعطيلي پيش مي رود. بازي با اقتصاد مقررات خاص خود را دارد كه آن نيز تابع قانونمندي است. اگر بپذيريم كه اقتصاد علم است و هنر، نمي توان و نبايد انتظار داشت. كه نامزدهاي رياست جمهوري كارشناس علوم اقتصادي هم باشند. نامزدها ضمن توجه به اين امر، به جاي اظهارنظرهاي نابخردانه مي توانند و ضروري است از توان مندي ها و موقعيت سياسي خود استفاده كنند و از اقتصاددانان ايران كه در ميان آنها كارشناسان برجسته شناخته شده اي در سطح ملي و جهاني وجود دارند، دعوت كنند تا با كمك آنها برنامه هاي اقتصادي براي برون رفت از بحران روبه رشد كنوني را تنظيم نمايند. اما واكنش برخي از نامزدها به مشكلات پيچيده معيشتي مردم، سطحي و ذهني گرايانه و در حد وعده پرداخت هاي نقدي و گذاردن پول نفت بر سر سفره مردم است، شعارهاي برخي از نامزدها كاسبكارانه و در نازل ترين سطح است، اين نوع وعده ها به جز براي نامزدي كه در راس كار است همه نسيه است و انجام آنها مشروط به كسب آراي مردم و پيروزي در انتخابات است، محتواي اين نوع پرداخت ها و وعده ها به گونه اي خريد آراي مردم است در رژيم گذشته، طي ساليان دراز، نامزدهاي انتخابات مجلس شوراي ملي با انواع ريخت و پاش ها ي مادي و مالي، ميهماني ها حتي پرداخت پول نقد، در شهرهاي كوچك و روستاها آراي مردم را در واقع مي خريدند. اما كساني كه تصور مي كنند با استفاده از امكانات فراوان مالي و با توزيع آنها قادر به جذب و جلب آراي مردم هستند، اشتباه مي كنند. ممكن است با اين شيوه بتوانند آراي بخشي از مردم را جذب كنند، اما در شرايط رقابت آزاد و منصفانه، حمايت اكثريت مردم را نخواهند داشت. آنها از يك نكته بسيار جدي و اساسي در رفتارهاي سياسي- اجتماعي مردم ما غافل هستند. مردم ما، به دليل ساليان دراز استبداد و خفقان به »تقيه« عادت كرده اند و با هنرمندي مي توانند حرف دل خود را پنهان كنند و اگر ابزاري در دسترس آنها قرار بگيرد كه اهميت آنها را حفظ كند، حرف دل خود را در يك برگ مي نويسند و به طور مخفي در صندوق راي مي ريزند و همه را شگفت زده مي كنند. بسياري در تحليل گران و ناظران به اين نكته توجه كرده اند كه ايراني ها عادت دارند جهان را شگفت زده كنند. اين رفتار شگفتي آور، انعكاس تقيه و احساس امنيت است. انتخابات يكي از ابزارهايي است كه امكان ابراز عقيده را در فضاي امن به مردم مي دهد. در انتخابات متعدد، به خصوص رياست جمهوري در ايران ما شاهد اينگونه رفتار مردم بوده ايم. در انتخابات دور اول رياست جمهوري آقاي هاشمي، آقاي احمد توكلي حدود 4 ميليون راي مي آورد. در كردستان آراي احمد توكلي خيلي بيشتر از آراي هاشمي رفسنجاني بود، يك ناظر خارجي بي اطلاع از اوضاع ايران در برخورد با آمار انتخاباتي جمع بندي مي كند كه محبوبيت احمد توكلي در كردستان بيش از هاشمي رفسنجاني است اما اين داوري نادرستي است. مردم كردستان هاشمي رفسنجاني را مي شناختند و به هر دليلي يا علتي حاضر نبودند به او راي بدهند، امكانات در دسترس به آنها اين فرصت را داد كه به كسي كه مي دانستند »هاشمي« نيست راي بدهند، بدون آنكه مورد آزار و اذيت قرار بگيرند. بنابراين آنها كه فكر مي كنند با دادن انواع و اقسام امتيازهاي مالي حتي توزيع پول نقد، سيب زميني و... مي توانند آراي اكثريت مردم را جذب كنند، در اشتباه هستند. مردم هداياي دريافت شده را مي گيرند اما راي خود را به نام كسي در صندوق مي اندازند كه به او اعتقاد داشته باشند و شرط اين امر آن است كه اولا، اعتراض به بازداشت هاي خودسرانه فعالان جنبش دانشجويي و فعالان سياسي اعتراض، تخريب حسينيه هاي دراويش گنابادي، اعتراض به بستن كانون مدافعان حقوق بشر، اعتراض به اعدام متهمين زير سن قانوني، اعتراض به بازداشت فعالان حقوق زنان، اعتراض به بازداشت معلمان و كارگراني كه از تنگي معيشت به ستوه آمده اند و نظاير اينها. نامزدهاي اصلاح طلب مي توانند در بسياري از موارد، مشتركا اقدام كنند، نظير اقدام مشترك در نامزد اصلي اصلاح طلبان، در تشكيل كميته صيانت از آراي مردم، اعتراض مشترك به نقض اصول مصرح در قانون اساسي، اعتراض مشترك به صدا وسيما، به شوراي نگهبان، به وزارت كشور. اگر هدف اصلي پيشبرد جنبش اصلاح طلبي و اصلاح ساختار حقيقي (رفتار حاكمان) است و انتخاب شدن فرع بر آن است به نظر مي رسد نامزدها مي توانند در اين محورها و موضوعات همكاري و همگرايي مشترك داشته باشند. اگر چنين كنند، احزاب و گروه هاي سياسي، صرفنظر از اولويت هاي انتخاباتي، از اقدامات مشترك اين نامزدها حمايت جدي خواهند كرد و راه براي توافق بر سر يك نامزد واحد هموار مي گردد.
    
سخن آخر آنكه: نامزدهاي رياست جمهوري وعده هاي معنوي خود را به مردم نقدا بپردازند. وعده هاي نسيه در حمايت از آزادي و... كارساز نيست. اصلاح طلبان نامزد واحدي داشته باشند تا آراي مردم پراكنده نشود ثانيا از آراي مردم صيانت شود تا مورد تغيير تعديل قرار نگيرد. اما وعده هاي نامزدهاي اصلاح طلبان نمي تواند تنها در موضوعات اقتصادي باشد. سرشت جنبش اصلاح طلبي، علي الاصول حل بحران سياسي است. بحران سياسي پيامد نقض اصول مصرح در قانون اساسي، به عنوان يك ميثاق ملي است. در اين سطح كلي گويي و دادن وعده هاي خوب و دل نشين ولي نسيه كارساز نيست. در سطح سياسي موضعگيري هاي نقد به جاي وعده هاي نسيه در شفاف كردن فضاي سياسي و جهت دادن به تغييرات و تحولات ضروري است. نامزدهاي اصلاح طلب در واقع به ضرورت تغيير و تحول در ساختارهاي حقيقي اعتقاد دارند و داوطلب رياست جمهوري شده اند تا اين تغييرات را عملي سازند و آنها را پيش ببرند. در اين صورت نبايد منتظر بمانند كه انتخاب بشوند و بعد ببينند كه آيا قادر به انجام وعده ها هستند يا خير و بعد بگويند نگذاشتند! از هم اكنون دست به كار شوند و در مواردي كه به آنها اشاره مي شود، به طور شخصي، كاملاصريح و بي پرده اظهار نظر و اعلام موضع نمايند. اين اظهارنظر و تاثيري كه بر فضاي سياسي ايران مي گذارد همان پرداخت نقدي وعده هاي معنوي به مردم است، مواردي مثل نقض روزمره و آشكار اصول مصرح در قانون اساسي ايران در باب حقوق و آزادي هاي اساسي ملت
گوتنبرگ

زنان و انتخابات Women and Election by Eiga Fatahi




زنان و انتخابات!
سیروان فتاحی

گویا زنانی سراغ رهایی خود در صندوق رای های انتخاباتی را گرفته اند. گویا کسانی فکر میکنند جمهوری اسلامی از مسیر صندوق به تدریج تغییری خواهد کرد که در نهایت فضای بازی برای نفس کشیدن زنان تامین میکند. گویا قرار است روزی بعداز اتمام جریان رای و بازی صندوق و انتخابات آفتاب آزادی طلوع خواهد کرد. گویا با داشتن رئیس جمهوری غرب گرا راه ورود فرهنگ غرب به این سرزمین اسلام زده باز خواهد شد. نتیجتا باید روز موعود صبح زود برخاست، صبحانه نخورده بیرون رفت و به صف امت پیوست و به رهایی از دست فرهنگ اسلامی رای داد.

خودمانیم واقعا نباید به ریش این رهایی خواهان خندید؟ مگر کشورهای همسایه دوست و دردانه غرب کم اند که با هم آمریکا و غرب را دارند و هم شمشیر اسلامی سر زدن زنان و مردم را؟ صف شیخ نشینان خلیج مگر کم آمربکایی اند و به اندازه کافی هم اسلامی؟ تازه ترکیه و دیگران هم دارند ب مزایای اسلام پی می برند.

میگویند ایران خاک دیگر و تاریخ و فرهنگ دیگر و مسیر حرکت دیگری را در پیش دارد! میگویند ایران انقلاب مشروطه اش را تازه دارد از سر میگیرد و صندوق انتخابات ابزار همین نوع انقلاب است.

عرض این عزیزان کنم که اشتباه خوانده اید یا شنیده اید. ایران میتواند به تدریج ملی گرایی و ناسیونالیسم را به دوز قانون اضافه کند تا در کنار معجون اسلامی و شرعی و الهی مواد کافی برای تحمیق بیشتر و سرکوب فزون تر داشته باشد.
اگر اسلام بی حرمت تر و بی آبرو تر از قبل شده، که شده، جمهوری اسلامی هم از این به بعد ناسیونالیسم را مورد استفاده بیشتر قرار میدهد. میتواند از خصومت با غرب بکاهد و به صف دوستان و هم پیمانان غرب و آمریکا در خاورمیانه بپیوندد بدون اینکه از ماهیت ضد زن و ضد آزادی اش بکاهد.

نکته دیگری را هم اضافه کنم. ایران منبع و یکی از کشورهای جغرافیای تولید کارگر ارزان است. وقتی که قرار است کارگر ارزان تامین شود، باید حق تشکل و تحزب و اعتصاب و تظاهرات از کارگر و از جامعه دریغ شود. این یک شرط تامین کارگر خاموش و ارزان است. برای بی حقوقی کارگر اما فقط سرکوب جواب نمیدهد. مذهب و ناسیونالیسم و خرافات دیگر مذهبی و ملی هم لازم اند تا در خدمت سیستم تحمیق مردم و کارگران را تامین کنند. سرکوب و تحمیق دو وسیله هم دول غربگرا هستند و جمهوری اسلامی همین مسیر را طی میکند. در چنین شرایطی امکان ندارد زنان آزادی داشته باشند، چون حضور استبداد و سرکوب و خرافه ملی مذهبی در یک طرف و  فضای آزادی بدور از خرافه های فرهنگی و قانونی برای بخش دیگری از محرومان جامعه از عقل بدور است.

متاسفانه هیچ راهی بسوی آزادی و عدالت با وجود این نظام قابل تصور نیست. البته زنان طبقات بالاتر احتمالا قادر به عقب کشیدن روسری های شان بشوند، اما زندگی میلیونی زنان اقشار محروم و کم درآمد نمیتواند از مسیر صندوق و انتخابات بهبودی پیدا کند. برای این بخش جامعه حقیقتا مسیری جز همراهی با مردمانی که سرنگونی و آزادی و عدالت و برابری را میخواهند، ممکن نیست.  این یعنی مبارزه ای هر روزه با تکیه به توان خود برای رهایی و عدالت و جامعه ای شاد و مرفه و برابر.