Thursday, June 20, 2013

Discussion about women’s rights in Iranian society




تریبون آزاد رهائی زن

By: Sirvan Fatahi


Discussion about women’s rights in Iranian society’s

In Iranian Society’s there are many problems and rules that woman face on a daily basis that I would like to flag.

Lack of financial independence and economic dependence that women deal with is causing the biggest problem from being independent humans. It’s one of the biggest obstacles for fighting against violence, oppression and discrimination. The women who are financially dependent don’t have the courage to stand up and fight the battle to be independent. In fact keeping the woman economically dependent, by not letting them be economically independent is the biggest key that has been taken away from them, 

Lack of independence of thought, and personality is one of the most important woman’s issue Despite the lack of independence which has been hidden,  Is with big importance i believe. Perhaps this lack of financial autonomy to be more radical, First of all i think woman need to be more free minded, and their thoughts should be of a more mature way of thinking to be able to take action and find the root to their problem and come up with a solution to make themselves  a better way of living more independent.

The lack of support, social and cultural from the government and official institution and even from their families and friends is the main problem that all females are faced with even at an early stage in life. 

This lack of support has put the woman out of order and given them problems socially and culturally as a human and citizen. The picture the woman receives about their abilities and rights is just an illusion of their relations and actions towards the society during their life in a marriage. This contributes to decide a way of living for all women with workforce as a big issue.
I picture that woman are the key to the future.

Another big issue for the woman is the lack of Law for legal protection, both enabled and disabled, discrimination and women in oppression in Iran. The law deprives any female rights Which gives them no rights towards the depth of statutory consequences of oppression or discrimination and violence against them. I do understand the importance of it, but not as if they are the reason or are causing this situation them, selves  If a woman confronts violence or oppression caused by her father, brother or any other male family member in the highest government or society, I inflict the law for extramarital independence.

جنبش زنان برای آزادی و برابری حقوقی، سیاسی و اجتماعی با مردان



تریبون آزاد رهائی زن

نوشتار شیرین شکرزاده


جنبش زنان برای آزادی و برابری حقوقی، سیاسی و اجتماعی با مردان، عنصری بنیادی در هر جنبش دموکراتیک راستین و در جنبش طبقۀ کارگر برای رهائی است. آزادی زنان شرط بنیادی رهائی بشریت از ستم و استثمار است. این احکام برای هر زن آگاه حساس به وضعیت نابرابر و ستم مضاعفِ وارد بر زنان در جامعۀ کنونی و برای هر کارگر و زحمتکشی که به ریشه های استثمار و ستم و شرائط حاکم بر زندگی اکثریت مردم پی برده باشد از بدیهیات است.
مبارزۀ زنان برای آزادی و برابری حقوقی، سیاسی و اجتماعی با مردان، در هر جامعه اشکال ویژه ای دارد و در هر شرائط خاص ِ مبارزه اهداف و خواستهای معینی را در راه رسیدن به هدف مشترک، که رهائی زنان و به طور کلی بشریت از هرگونه ستم و استثمار است، پیش روی خود قرار می دهد.
در ایران، زنان، به ویژه توده های میلیونی زنان کارگر و زحمتکش شهر و روستا، از ستمهای بسیار گوناگونی رنج می برند. ستم و استثماری که بر زنان کارگر وارد می شود از ستم و استثماری که بر پدران، برادران، شوهران و پسران آنها اعمال می گردد بسیار بیشتر است. مثلاً یک کارگر زن در مقابل کار یکسان از یک کارگر مرد مزد کمتری دریافت می کند، نرخ بیکاری زنان و یا محروم نگهداشتن آنان از شرکت در فعالیتهای اجتماعی بیشتر است و غیره و غیره. اما ستم بر زنان تنها به این نوع موارد خلاصه نمی شود : نابرابری حقوقی و مدنی زنان نسبت به مردان در ایران جنبۀ قانونی
دارد و طبق قانون زنان در زمینه های متعددی مانند سرپرستی کودکان خود، حق طلاق، ارث، دیه، امکان کار کردن و مسافرتشان به اجازۀ شوهر، تعدد زوجات و بسیاری موارد دیگر درموقعیتی نابرابر و فرودست نسبت به مردان قرار دارند. طبق قوانین رژیم اسلامی زنان مجبور به رعایت حجاب و مقررات عقب ماندۀ دیگرند، آنان را در مدارس، ادارات، وسائل حمل و نقل، پارکها و ورزشگاهها و حتی تا آنجا که ممکن باشد در مسیرهای رفت و آمد از مردان دور نگاه می دارند. مأموران حکومتی، آخوندها و دارودسته هایشان در خصوصی ترین مسائل و رفتارهای آنان دخالت می کنند. زنان از دسترسی به یک رشته مشاغل و مسئولیتها به طور قانونی محرومند. آنان در معرض شکنجه های وحشیانۀ قرون وسطائی مانند شلاق، سنگسار و غیره قرار دارند و کتک زدن، تحقیر و بی اعتنائی و حتی قتل آنان در شرائطی توسط شوهر، پدر یا برادر به بهانۀ تأدیب، تنبیه و یا به اصطلاح مسائل ناموسی مورد تأیید شرع ، قانون و دادگاههای رسمی است. به همۀ اینها باید سنگینی بار کار خانگی ( که بخش اعظم و گاه همۀ آن به دوش زنان است ) را نیز افزود. کارهائی که بنا به سنتهای فئودالی و قرون وسطائی و یا در نظام سرمایه داری به خاطر سخت و ملال آور بودنشان یا کم درآمد بودنشان پست و حقیر شمرده می شوند تا حد زیادی برعهدۀ زنان نهاده شده است.
آزادی زن به معنی آزادی از همۀ این قیود و فشارهائی است که در تمدن کنونی بشروحشیانه محسوب می شوند. آزادی زن حق انتخاب آزاد زن و به طور کلی حق و وظیفۀ یکسان برای زنان و مردان در همۀ شئون اجتماعی است. در همان حال آزادی واقعی و عملی و نه صرفاً حقوقی و لفظی زنان (هرچند که از نظرحقوقی و قانونی هم اهمیت زیادی دارد ) موقعیت برابر زن و مرد به ویژه در زمینه های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در گرو سرنگونی نظام سرمایه داری است، همانگونه که سرنگونی نظام سرمایه داری و پیشروی به سمت جامعۀ بی طبقۀ فارغ از ستم و استثمار و تبعیض در گرو آزادی زنان است و جز با شرکت فعال و میلیونی زنان در برانداختن نظام کنونی، جز در ایجاد ساختمان جامعۀ نوین، جز با مبارزۀ همه جانبۀ زنان در این مبارزه، جز با شرکت آنان در رهبری این مبارزه
میسر نیست. اما از این حکم درست نباید چنین نتیجه گرفت که تا جامعۀ نوین، جامعه ای فارغ از استثمار و ستم برقرار نشده مبارزۀ زنان برای آزادی و برای کسب حقوق برابر با مردان و یا تلاش آنان برای حفظ دستاوردهایشان باید کنار گذاشته شود و یا امری فرعی و جانبی به حساب آید. چنین تلاشی از سوی هرکس که باشد عوامفریبی است و به جنبش زنان و به طور کلی به جنبش دموکراتیک و کارگری لطمه می زند.
خمینی در زمان شاه می گفت « مگر مردان آزادند که زنان آزاد باشند». او بعدها شعارهائی ازقبیل « همه با هم » ، « همۀ روزها روز کارگرند » و یا « هرچه فریاد دارید بر سر آمریکا بکشید» و غیره را مطرح می کرد. هر کارگر و زن آگاهی، دست کم امروز، معنی ارتجاعی، عوامفریبانه و فلج کنندۀ این کلمات و شعارهای زهرآگین او را درک می کند : منظور خمینی از « مگر مردان آزادند که زنان آزاد باشند» نه افشا و نفی سیاست شاه بلکه نفی آزادی زنان و مردان هر دو بود (همچنانکه بعدها در عمل به اثبات رساند ) ضمن آنکه به طور روشن بینش ارتجاعی و مرد سالارانۀ تقدم مرد بر زن را نیز نتوانسته بود در این شعار عوامفریبانه پنهان کند، یعنی طبق دید او اگر هم قرار بر آزادی می بود نخست باید مردان آزاد شوند و سپس زنان! وقتی او می گفت « همه با هم » ، یعنی اینکه تشکل حزبی، تشکل طبقاتی به وجود نیاورید و همه زیر پرچم سیاست من بیائید ( همانگونه که امروزه برخی انقلابیون دروغین در نفی حزب طبقۀ کارگر و جنبش طبقاتی مستقل او چنین منافعی را تعقیب می کنند) ، وقتی که خمینی می گفت « همۀ روزها روز کارگرند » منظور او آن بود که اول ماه مه روز کارگر نیست، این روز را نباید جشن گرفت، راه پیمائی و تظاهرات کرد، زیرا این اعمال را مقدمه ای برای پیشرفت جنبش طبقاتی کارگران می دانست! وقتی که او می گفت « هرچه فریاد دارید بر سر آمریکا بکشید» منظورش این بود که هیج فریاد و اعتراضی به ضد دولت جمهوری اسلامی نکنید، سرتان را مانند گوسفند پائین بیندازید و تنها به لفاظی به ضد آمریکا ( به ضد کلمۀ آمریکا و نه به ضد امپریالیسم آمریکا ) بپردازید! هنگامی که رژیم اسلامی روز دیگری را جز هشتم مارس روز زن اعلام کرد می خواست 
اتحاد جهانی زنان را در مبارزه برای حقوق خود نفی کند!