Tuesday, October 1, 2013

به کمپین اعتراض به مصوبه قانونی کردن ازدواج با فرزندخوانده دختر بپیوندید


اطلاعیه

مجلس شورای اسلامی زمینه ساز شیوع و تداوم  تجاوز به دخترکان بی پناه با کلاه شرعی و در حمایت قانون شده است.

در کشوری که به یمن قوانین شرع، زنان از ابتدائی ترین حقوق برابر شهروندی محروم گردیده اند، رژیم حاکم با تصویب چنین قوانین ضدبشری، دستدرازی به حقوق و امنیت جسم و روان کودکان دخترو بی سرپرست را در جامعه نهادینه میکند.
و در واقع متجاوزین را با حکم حکومتی مورد حمایت و پشتیبانی قرار میدهد.
خوشبختانه هنوز جوهر این حکم ننگین خشک نشده است که مردم از نهادهای مدنی گرفته تا شخصیتها و فعالین حقوق بشر لب به اعتراض گشوده اند.
در همین رابطه مطلع شدیم که نهاد "صدای زنان مریوان" پیشقدم اعلام کمپین اعتراضی به این مصوبه شده و از همه وجدانهای بیدار درخواست پیوستن به این کمپین نموده اند.

سازمان رهائی زن پشتیبانی کامل خودرا از این کمپین اعتراضی اعلام میدارد و از کلیه انسانهای شریف میخواهد به این کمپین بپیوندند.

سازمان رهائی زن
مینو همتی
بیست و نهم سپتامبر 2013

http://sedaiezanan.wordpress.com/2013/09/29/به-کمپین-اعتراض-به-مصوبه-قانونی-کردن-از/


Islamic regime’s parliament in Iran recently passed a law authorizing foster fathers to legally marry their foster daughters.
With passing of this “law”, humanity is faced by another challenge to protect children, especially girls from sexual abuse and horrifying life experience.
This law allows ill intentioned foster fathers to groom their foster daughters as their future sex slaves. By introducing this law to a society that Sharia law of the land has deprived women from basic human rights, turned them into subservient of their male relatives, we are facing another disaster for the most vulnerable female children. It is unimaginable, what the female foster child would go through to call a man father, while knowing this man could under the protection of the law, turn her into his sex slave when the time comes.
Fortunately, by passing this barbaric law, the Islamic regime of Iran has unleashed the anger of conscious   minds of Iranian society both inside and abroad. From ngos to human rights, children and women rights activists have condemn this law and demanding to abolish it once and for all.
Please join our effort to stop and reverse this law before we witness its devastating effect. With this petition we are demanding the intervention of UN human rights commission to force its member Iran to reverse this law and end sex slavery under their jurisdiction.

The Organization for Emancipation of Women (Rahai Zan)
Mino Hemati
October 2nd 2013


لطفا تومار زیر را امضا کنید
Please Sign the petition 

http://www.ipetitions.com/petition/stop-recently-passed-islamic-foster-law-in-iran/


Thursday, June 20, 2013

Discussion about women’s rights in Iranian society




تریبون آزاد رهائی زن

By: Sirvan Fatahi


Discussion about women’s rights in Iranian society’s

In Iranian Society’s there are many problems and rules that woman face on a daily basis that I would like to flag.

Lack of financial independence and economic dependence that women deal with is causing the biggest problem from being independent humans. It’s one of the biggest obstacles for fighting against violence, oppression and discrimination. The women who are financially dependent don’t have the courage to stand up and fight the battle to be independent. In fact keeping the woman economically dependent, by not letting them be economically independent is the biggest key that has been taken away from them, 

Lack of independence of thought, and personality is one of the most important woman’s issue Despite the lack of independence which has been hidden,  Is with big importance i believe. Perhaps this lack of financial autonomy to be more radical, First of all i think woman need to be more free minded, and their thoughts should be of a more mature way of thinking to be able to take action and find the root to their problem and come up with a solution to make themselves  a better way of living more independent.

The lack of support, social and cultural from the government and official institution and even from their families and friends is the main problem that all females are faced with even at an early stage in life. 

This lack of support has put the woman out of order and given them problems socially and culturally as a human and citizen. The picture the woman receives about their abilities and rights is just an illusion of their relations and actions towards the society during their life in a marriage. This contributes to decide a way of living for all women with workforce as a big issue.
I picture that woman are the key to the future.

Another big issue for the woman is the lack of Law for legal protection, both enabled and disabled, discrimination and women in oppression in Iran. The law deprives any female rights Which gives them no rights towards the depth of statutory consequences of oppression or discrimination and violence against them. I do understand the importance of it, but not as if they are the reason or are causing this situation them, selves  If a woman confronts violence or oppression caused by her father, brother or any other male family member in the highest government or society, I inflict the law for extramarital independence.

جنبش زنان برای آزادی و برابری حقوقی، سیاسی و اجتماعی با مردان



تریبون آزاد رهائی زن

نوشتار شیرین شکرزاده


جنبش زنان برای آزادی و برابری حقوقی، سیاسی و اجتماعی با مردان، عنصری بنیادی در هر جنبش دموکراتیک راستین و در جنبش طبقۀ کارگر برای رهائی است. آزادی زنان شرط بنیادی رهائی بشریت از ستم و استثمار است. این احکام برای هر زن آگاه حساس به وضعیت نابرابر و ستم مضاعفِ وارد بر زنان در جامعۀ کنونی و برای هر کارگر و زحمتکشی که به ریشه های استثمار و ستم و شرائط حاکم بر زندگی اکثریت مردم پی برده باشد از بدیهیات است.
مبارزۀ زنان برای آزادی و برابری حقوقی، سیاسی و اجتماعی با مردان، در هر جامعه اشکال ویژه ای دارد و در هر شرائط خاص ِ مبارزه اهداف و خواستهای معینی را در راه رسیدن به هدف مشترک، که رهائی زنان و به طور کلی بشریت از هرگونه ستم و استثمار است، پیش روی خود قرار می دهد.
در ایران، زنان، به ویژه توده های میلیونی زنان کارگر و زحمتکش شهر و روستا، از ستمهای بسیار گوناگونی رنج می برند. ستم و استثماری که بر زنان کارگر وارد می شود از ستم و استثماری که بر پدران، برادران، شوهران و پسران آنها اعمال می گردد بسیار بیشتر است. مثلاً یک کارگر زن در مقابل کار یکسان از یک کارگر مرد مزد کمتری دریافت می کند، نرخ بیکاری زنان و یا محروم نگهداشتن آنان از شرکت در فعالیتهای اجتماعی بیشتر است و غیره و غیره. اما ستم بر زنان تنها به این نوع موارد خلاصه نمی شود : نابرابری حقوقی و مدنی زنان نسبت به مردان در ایران جنبۀ قانونی
دارد و طبق قانون زنان در زمینه های متعددی مانند سرپرستی کودکان خود، حق طلاق، ارث، دیه، امکان کار کردن و مسافرتشان به اجازۀ شوهر، تعدد زوجات و بسیاری موارد دیگر درموقعیتی نابرابر و فرودست نسبت به مردان قرار دارند. طبق قوانین رژیم اسلامی زنان مجبور به رعایت حجاب و مقررات عقب ماندۀ دیگرند، آنان را در مدارس، ادارات، وسائل حمل و نقل، پارکها و ورزشگاهها و حتی تا آنجا که ممکن باشد در مسیرهای رفت و آمد از مردان دور نگاه می دارند. مأموران حکومتی، آخوندها و دارودسته هایشان در خصوصی ترین مسائل و رفتارهای آنان دخالت می کنند. زنان از دسترسی به یک رشته مشاغل و مسئولیتها به طور قانونی محرومند. آنان در معرض شکنجه های وحشیانۀ قرون وسطائی مانند شلاق، سنگسار و غیره قرار دارند و کتک زدن، تحقیر و بی اعتنائی و حتی قتل آنان در شرائطی توسط شوهر، پدر یا برادر به بهانۀ تأدیب، تنبیه و یا به اصطلاح مسائل ناموسی مورد تأیید شرع ، قانون و دادگاههای رسمی است. به همۀ اینها باید سنگینی بار کار خانگی ( که بخش اعظم و گاه همۀ آن به دوش زنان است ) را نیز افزود. کارهائی که بنا به سنتهای فئودالی و قرون وسطائی و یا در نظام سرمایه داری به خاطر سخت و ملال آور بودنشان یا کم درآمد بودنشان پست و حقیر شمرده می شوند تا حد زیادی برعهدۀ زنان نهاده شده است.
آزادی زن به معنی آزادی از همۀ این قیود و فشارهائی است که در تمدن کنونی بشروحشیانه محسوب می شوند. آزادی زن حق انتخاب آزاد زن و به طور کلی حق و وظیفۀ یکسان برای زنان و مردان در همۀ شئون اجتماعی است. در همان حال آزادی واقعی و عملی و نه صرفاً حقوقی و لفظی زنان (هرچند که از نظرحقوقی و قانونی هم اهمیت زیادی دارد ) موقعیت برابر زن و مرد به ویژه در زمینه های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در گرو سرنگونی نظام سرمایه داری است، همانگونه که سرنگونی نظام سرمایه داری و پیشروی به سمت جامعۀ بی طبقۀ فارغ از ستم و استثمار و تبعیض در گرو آزادی زنان است و جز با شرکت فعال و میلیونی زنان در برانداختن نظام کنونی، جز در ایجاد ساختمان جامعۀ نوین، جز با مبارزۀ همه جانبۀ زنان در این مبارزه، جز با شرکت آنان در رهبری این مبارزه
میسر نیست. اما از این حکم درست نباید چنین نتیجه گرفت که تا جامعۀ نوین، جامعه ای فارغ از استثمار و ستم برقرار نشده مبارزۀ زنان برای آزادی و برای کسب حقوق برابر با مردان و یا تلاش آنان برای حفظ دستاوردهایشان باید کنار گذاشته شود و یا امری فرعی و جانبی به حساب آید. چنین تلاشی از سوی هرکس که باشد عوامفریبی است و به جنبش زنان و به طور کلی به جنبش دموکراتیک و کارگری لطمه می زند.
خمینی در زمان شاه می گفت « مگر مردان آزادند که زنان آزاد باشند». او بعدها شعارهائی ازقبیل « همه با هم » ، « همۀ روزها روز کارگرند » و یا « هرچه فریاد دارید بر سر آمریکا بکشید» و غیره را مطرح می کرد. هر کارگر و زن آگاهی، دست کم امروز، معنی ارتجاعی، عوامفریبانه و فلج کنندۀ این کلمات و شعارهای زهرآگین او را درک می کند : منظور خمینی از « مگر مردان آزادند که زنان آزاد باشند» نه افشا و نفی سیاست شاه بلکه نفی آزادی زنان و مردان هر دو بود (همچنانکه بعدها در عمل به اثبات رساند ) ضمن آنکه به طور روشن بینش ارتجاعی و مرد سالارانۀ تقدم مرد بر زن را نیز نتوانسته بود در این شعار عوامفریبانه پنهان کند، یعنی طبق دید او اگر هم قرار بر آزادی می بود نخست باید مردان آزاد شوند و سپس زنان! وقتی او می گفت « همه با هم » ، یعنی اینکه تشکل حزبی، تشکل طبقاتی به وجود نیاورید و همه زیر پرچم سیاست من بیائید ( همانگونه که امروزه برخی انقلابیون دروغین در نفی حزب طبقۀ کارگر و جنبش طبقاتی مستقل او چنین منافعی را تعقیب می کنند) ، وقتی که خمینی می گفت « همۀ روزها روز کارگرند » منظور او آن بود که اول ماه مه روز کارگر نیست، این روز را نباید جشن گرفت، راه پیمائی و تظاهرات کرد، زیرا این اعمال را مقدمه ای برای پیشرفت جنبش طبقاتی کارگران می دانست! وقتی که او می گفت « هرچه فریاد دارید بر سر آمریکا بکشید» منظورش این بود که هیج فریاد و اعتراضی به ضد دولت جمهوری اسلامی نکنید، سرتان را مانند گوسفند پائین بیندازید و تنها به لفاظی به ضد آمریکا ( به ضد کلمۀ آمریکا و نه به ضد امپریالیسم آمریکا ) بپردازید! هنگامی که رژیم اسلامی روز دیگری را جز هشتم مارس روز زن اعلام کرد می خواست 
اتحاد جهانی زنان را در مبارزه برای حقوق خود نفی کند!

Thursday, May 23, 2013

زن هراسی در رژیم ایران Women Phobia of Islamic Regime by Shahla Vakili Tajare


تریبون آزاد رهائی زن


"زن هراسی در رژیم  ایران"

نگرش جنسيت گرا و سياست تخريب، ازميان بردن و تحقير ارزش هاي فرهنگي از  سوي نظام قدرت گراي جمهوري اسلامي سالهاست که خلق هاي ايران به ويژه جامعه ي زنان را با بحران هايي روبرو نموده است.  
زنان كورد كه همواره نماد مقاومت و سمبل مبارزه در برابر دشمنان اين سرزمين بوده اند، از سوي اين نظام به شيو ههاي متفاوت آماج يورش قرار گرفته اند.
همان گونه كه مي دانيم رژيم جمهوري اسلامي ايران،داراي نگرش و عملكرد در زمينه ي خنثي نمودن نقش زن در جامعه است. بدون شک هر دولت و قدرتي داراي نگرشي متفاوت در رابطه با حقوق زنان می باشد. اگرچه رو شهاي متفاوتي در رابطه با حقوق زنان وجود دارد، اما به دليل اي نكه اين رو شها همگي برخاسته از نگرش قدرت و اقتدار هستند، در نهايت بازخورد آنها به يك اندازه است و جز تخريبات در اشكال متفاوت نتيجه اي ندارند. در واقع انعطاف يا تلطيف روش هاي رفتاري با زنان و گفتمان به كار گرفته شده در رابطه با آنها را مي توان با نوع استراتژي قدر تها در سوء استفاده از اين نيرويِ سازنده دانست . جمهوري اسلامي ايران نيز داراي نگرش و رو شهاي متفاوت تري است. در واقع زنان ايراني از کوچکترين حقوق طبيعي خويش نيز محروم مي باشند اين در حال يست که در جامعه ي آريايي زنان داراي قداستي خاص و موقعيت مشخصي در سطح جامعه بوده اند. ولي رژيم کنوني به تمامي از اين فرهنگ دور است. همچنين يكي از روشهاي نظام براي تضعيف زنان ازميان برداشتن اين فرهنگ است. جهت تخريب نمودن ارز شهاي اجتماعي از بکارگيري هيچ گونه روشي دريغ نمي ورزد. از نظر نظام، زن خوب همان مادر خان هدار است كه از لحاظ تمكين به شوهر سنگ تمام مي گذارد. در واقع زني که مادر نباشد باارزش نيست. از سويي ديگر در تلاش است، اين پتانسيل را که هميشه براي مخالفت و اعتراض آماده است، تحت کنترل خود بگيرد. اين نيرو را تخليه کرده و اعتماد به نفس زنان را از بين ببرد. زيرا زناني که از هر لحاظ ضعيف شده باشند براي رژيم خطري ايجاد نميکنند.
در واقع حقوق و قوانين مدنظر نيز از منطق و ذهنيتي مردسالارانه و جنسيت گرا نشأت گرفته اند. نگرشي کاملا منفع تطلب و استثمارگر موضوع بحث است. زيرا زماني که به نيرو و پتانسيل زنان احتياج داشته باشند، از حق و حقوق و حتي قداست زنان سخن مي گويند. سخنان دولت مردان نيز دليلي بر اين واقعيت است. وقتي که به رأي زنان احتياج داشته باشند، نيمه خالي صندوقي يادشان مي آيد كه انباشته از ذهنيتي سودجويانه است. بايستي مسئولان نظام اين واقعيت را خوب درک کنند كه سياست عوا مفريب و منفع تطل بشان مشروعيت خود را از دست داده است. با پاك كردن صورت مساله مي خواهند وانمود نمايند كه اصلا مشكلي وجود ندارد . بايستي به اين واقعيت پي بُرد تا زماني که انقلابي ذهنيتي زمينه ساز گذار از نگرش جنسيت گراي تعمق يافته در ساختار اجتماعي نظام را به وجود نياورد، اظهارات قبل از هر انتخابات، تكرار عوامفريبي و نيز دروغي رنگ باخته خواهد بود. همچنين نمي توان از عدالتي بحث کرد که در آن حق و حقوق زنان رعايت نميشود. همچنان كه به آن اشاره شد زنان ايراني حتي از کوچک ترين حقوق طبيعي خود نيز محرومند. لازمیه توازن و تعادل، وجود نيرويي دوم و شناخت و احترام است.
از اوايل انقلاب تا به امروز شاهد پايمال کردن حقوق زنان هستيم. اين روند، روزانه چهر هي كري هتري به خود مي گيرد. در اين اواخر ممنوع کردن بسياري از رشته هاي درسي براي زنان، ايجاد فشار بر فعالان حقوق زنان و به زندان انداختن آنها، تحقير، طرد و رد صلاحيت زنان در تمام عرصه هاي اجتماعي و به ويژه سياسي نيز بيانگر واقعيت مذکورند. رژيم نه تنها در راستاي دموکراتيزه کردن ايران كه بر مبناي آزادي زن باشد، هيچ تلاشي انجام نداده، بالکعس مذکورند. رژيم نه تنها در راستاي دموکراتيزه کردن ايران كه بر مبناي آزادي زن باشد، هيچ تلاشي انجام نداده، بالکعس با در پي شگرفتن خش نترين راهکارها در صدد از بين بردن ارزش هاي بنيادين اخلاقي  اجتماعي برآمده است. تنها تبعيض نيست، در اصل مي توان آن را طرد اجتماعي  سياسي زنان ناميد.شايان ذکر است که نبايستي صرفا به انتقاد کردن محدود ماند اصلا انتقاد در بستري امكان پذير است كه امكان ابراز وجود فراهم باشد، وگرنه نبايد از مبارزه بحث به ميان آورد. اگر انتقادي هم در راستاي گذار از ذهنيت مذکور مطرح گردد، مستلزم مبارزه اي راديکا لتر می باشد. جهت گذار از ذهنيتي مخرب، بايستي ذهنيتي آلترناتيو(جايگزين) را مبنا قرار داد و روش هاي مبارزه را طبق همان ذهنيت و گرايش انتخاب کرد انتقاد صرف و عدم مبارزه و مقاومت متداوم، باعث مارژينال گشتن(بی تأثير شدن) همان انتقادات می گردد. راديکال بودن در صورتي که با راهکارهاي متفاوت و دموکراتيک بسترمبارزه اي منسجم را ايجاد کند ، معنادار و نتيجه بخش مي باشد.
در 26 فروردین سال جاری نیروی انتظلمی ایران به منظور تنبیه و مجازات مردی مجرم اقدام به پوشاندن لباس زنانه ی کردی و دوره گرداندن وی در شهر مریوان نمود. سياست کوردستيزي و زن ستيزي به صورتي مداوم بر جامعه کردی اجرا و تحميل شده است. زنان که سرچشم هي هويت و فرهنگ جامع ي کورد هستند؛ هموارهمورد تهاجمات شديد ايدئولوژيکي و سياسي نظام قرار گرفته اند. هميشه سمبل و ارز شهاي جامعي کورد مورد تحقير و توهين نظام قرار مي گيرند. در تلاشند راهکارهاي ضداخلاقي و ارز شگريزانه را جهت تعميق بخشي سياست آسيميلاسيون بکار ببندند.
بدون شک تهاجمات اخير را نمي توان ناچيز و ناديده گرفت. نظام نيز در شرايط بسيار بحراني به سر مي برد و چنين اقداماتي بر بحران نظام خواهد افزود. هيچ کس مجبورنيست در برابر اقدامات تهاجمي نظام خاموش بماند. مبارزات جنبش آزادي خواه خلق کورد و زنان کورد تا به امروز اين واقعيت را اثبات کرده است. مردان کورد نيز به اين واقعيت پي برده اند که هر گونه تعرضي به زنان به مثابه نوعي بي احترامي و تحقير و ضعيفه سازي جامعه است. خاموش ماندن در برابر چنين تهاجماتي نيز به معناي تسليميت و خيانت مي باشد. براي همين اعتراض و نارضايت يهاي اخير که توسط خلق کورد در داخل و خارج از كوردستان صورت گرفت قابل ستايش است. براي تداوم اين مهم نيز بايستي نيروي لازم را سازماندهي کرده، عرصي مبارزات دموکراتيک را به كار برده و با مبنا قرار دادن اتحاد و يکپارچگي ملي جهت رسيدن به آزادي و دموكراسي اهتمام ورزيم.
"شهلا وکیلی تجره "

شما که میخواهید رئیس جمهور شوید Reis Jomhoor By Maryam Zare


تریبون آزاد رهائی زن

شما که میخواهید رئیس جمهور شوید




مریم زارع
2013.05.12
در نظام هاي سياسي مبتني بر آراي مردم، نامزدها در طي فعاليت هاي انتخاباتي خود وعده هايي را به مردم مي دهند. اين وعده ها با وضعيت سياسي، اقتصادي و اجتماعي كشور در سطح ملي يا بين المللي ارتباط مستقيم دارد اما همه مي دانند كه تمامي اين وعده ها، طي يك دوره رياست جمهوري عملي نيست اما اين وعده ها در جلب حمايت مردم و جذب آرا موثر واقع مي شوند. در نظام هايي كه حاكميت مردم و انتخابات آزاد، عادلانه و منصفانه نهادينه شده است، اگرچه اين وعده هاي انتخاباتي تماما عملي نمي شوند اما رئيس جمهوري كه انتخاب مي شود، در طول دوره رياست خود لاجرم به برخي از اين وعده ها عمل مي كند. از آنجا كه انتخابات در نظام هاي مردم سالار حزبي صورت مي گيرد و احزاب نامزدهاي رياست جمهوري (و يا ساير نهادها) را معرفي مي كنند، عمل به وعده ها نه فقط براي شخص رئيس جمهوري بلكه براي حزبي كه به آن وابسته مي باشد، ضروري است. در نظام هاي مردم سالار، نگرش مردم و مسوولان مطلق بيني و مطلق خواهي نيست. ارزيابي عملكردها براساس قبول نسبيت امور است و در داوري عملكرد و مسوولان منتخب مردم، نگاه نسبي گرايانه حاكم است بنابراين درست است كه رئيس جمهوري منتخب مردم نمي تواند به تمام وعده هايي كه در دوران مبارزات انتخاباتي به مردم داده است عمل كند، اما به برخي از وعده هاي خود عمل مي كند. همين امر، باعث رشد و توسعه تدريجي جامعه و كشور در درازمدت مي شود. طرح شعارها و وعده هاي انتخاباتي در فصل مبارزات انتخاباتي توسط نامزدها، بر فضاي سياسي جامعه اثرگذار است و بر فرآيند تحولات و تغييرات به سمت و سوي آنچه مردم خواستار آن هستند و ضروري مي باشد و از زبان نامزدها عنوان مي شود اثر مي گذارد، اين فضاسازي سياسي و جهت دادن به تغييرات و تحولات راه را براي انجام وعده هاي رئيس جمهوري منتخب هموار مي سازد. به عبارت ديگر وعده هاي انتخاباتي نامزدها را بايد در دو بعد يا دو محور مورد توجه و ارزيابي قرار داد، بعد اول تاثيرات فوري اين وعده ها بر جو سياسي كشور در راستاي تغييرات ضروري است. اين وعده نسيه نيست بلكه پرداخت نقدي به تغييرات است اما بعد دوم وعده هاي نسيه است كه نامزدها انجام آنها را به مردم وعده داده اند و انجام آنها به توانمندي رئيس جمهور منتخب در جذب همكاري نيروهاي كاردان و مناسبات دروني قدرت بستگي دارد ولي در هر حال رئيس جمهوري ممكن است موفق شود به برخي از اين وعده ها عمل كند.     2 – در یازدهمین انتخابات رياست جمهوري ايران هر يك از نامزدها به تناسب امكانات، قدرت، سابقه و تجربه، باورهاي سياسي و عقيدتي خود شعارها و وعده هايي را مطرح ساخته و مي سازند. مشكلات اقتصادي، گراني، تورم، فاصله وحشتناك ميان ميانگين درآمدها با هزينه ها، براي اكثريت بزرگي از مردم كشورمان يا به عبارتي تنگي معيشت، آنچنان است كه اين نوع وعده ها از جذابيت خاصي براي جلب آراي مردم برخوردار باشند. ارائه برنامه هاي كلان براي حل وضعيت به شدت بحراني اقتصادي ضروري و كاملامطلوب است. در اين مورد هيچ بحثي نيست. مشكلات اقتصادي ايران بسيار پيچيده است. اگرچه ممكن است بخشي از تشديد بحران كنوني ناشي از بحران اقتصادي جهاني باشد، اما بحران اقتصاد ايران عمدتا درون زا و پيامد سياست هاي اقتصادي نابخردانه تصميم گيرندگان و مجريان است. در سطح مديريت كلان، سياستمداران ممكن است بتوانند با مقولات سياسي »بازي« كنند. مثلاادعا كنند كه ايران آزادترين كشور جهان است، در ايران زنداني سياسي يا عقيدتي وجود ندارد و... اين ادعاها اگرچه نادرست هستند و موجب وهن اعتبار نظام در سطح ملي و جهاني است، اما موجب تشديد بحران سياسي نمي شود اما با مقولات اقتصادي نمي توان »بازي« كرد. اقتصاد مقررات و قانونمندي هاي خاص خود را دارد كه مستقل از اراده بازيگران سياسي، عمل مي كند. به عنوان مثال وقتي رئيس جمهوري در سخنان خود به طور رسمي بورس را نوعي »قمار« كه حرام است، تلقي مي كند، بلافاصله بورس دچار افت شديد و ايست قلبي مي شود و تا مرز تعطيلي پيش مي رود. بازي با اقتصاد مقررات خاص خود را دارد كه آن نيز تابع قانونمندي است. اگر بپذيريم كه اقتصاد علم است و هنر، نمي توان و نبايد انتظار داشت. كه نامزدهاي رياست جمهوري كارشناس علوم اقتصادي هم باشند. نامزدها ضمن توجه به اين امر، به جاي اظهارنظرهاي نابخردانه مي توانند و ضروري است از توان مندي ها و موقعيت سياسي خود استفاده كنند و از اقتصاددانان ايران كه در ميان آنها كارشناسان برجسته شناخته شده اي در سطح ملي و جهاني وجود دارند، دعوت كنند تا با كمك آنها برنامه هاي اقتصادي براي برون رفت از بحران روبه رشد كنوني را تنظيم نمايند. اما واكنش برخي از نامزدها به مشكلات پيچيده معيشتي مردم، سطحي و ذهني گرايانه و در حد وعده پرداخت هاي نقدي و گذاردن پول نفت بر سر سفره مردم است، شعارهاي برخي از نامزدها كاسبكارانه و در نازل ترين سطح است، اين نوع وعده ها به جز براي نامزدي كه در راس كار است همه نسيه است و انجام آنها مشروط به كسب آراي مردم و پيروزي در انتخابات است، محتواي اين نوع پرداخت ها و وعده ها به گونه اي خريد آراي مردم است در رژيم گذشته، طي ساليان دراز، نامزدهاي انتخابات مجلس شوراي ملي با انواع ريخت و پاش ها ي مادي و مالي، ميهماني ها حتي پرداخت پول نقد، در شهرهاي كوچك و روستاها آراي مردم را در واقع مي خريدند. اما كساني كه تصور مي كنند با استفاده از امكانات فراوان مالي و با توزيع آنها قادر به جذب و جلب آراي مردم هستند، اشتباه مي كنند. ممكن است با اين شيوه بتوانند آراي بخشي از مردم را جذب كنند، اما در شرايط رقابت آزاد و منصفانه، حمايت اكثريت مردم را نخواهند داشت. آنها از يك نكته بسيار جدي و اساسي در رفتارهاي سياسي- اجتماعي مردم ما غافل هستند. مردم ما، به دليل ساليان دراز استبداد و خفقان به »تقيه« عادت كرده اند و با هنرمندي مي توانند حرف دل خود را پنهان كنند و اگر ابزاري در دسترس آنها قرار بگيرد كه اهميت آنها را حفظ كند، حرف دل خود را در يك برگ مي نويسند و به طور مخفي در صندوق راي مي ريزند و همه را شگفت زده مي كنند. بسياري در تحليل گران و ناظران به اين نكته توجه كرده اند كه ايراني ها عادت دارند جهان را شگفت زده كنند. اين رفتار شگفتي آور، انعكاس تقيه و احساس امنيت است. انتخابات يكي از ابزارهايي است كه امكان ابراز عقيده را در فضاي امن به مردم مي دهد. در انتخابات متعدد، به خصوص رياست جمهوري در ايران ما شاهد اينگونه رفتار مردم بوده ايم. در انتخابات دور اول رياست جمهوري آقاي هاشمي، آقاي احمد توكلي حدود 4 ميليون راي مي آورد. در كردستان آراي احمد توكلي خيلي بيشتر از آراي هاشمي رفسنجاني بود، يك ناظر خارجي بي اطلاع از اوضاع ايران در برخورد با آمار انتخاباتي جمع بندي مي كند كه محبوبيت احمد توكلي در كردستان بيش از هاشمي رفسنجاني است اما اين داوري نادرستي است. مردم كردستان هاشمي رفسنجاني را مي شناختند و به هر دليلي يا علتي حاضر نبودند به او راي بدهند، امكانات در دسترس به آنها اين فرصت را داد كه به كسي كه مي دانستند »هاشمي« نيست راي بدهند، بدون آنكه مورد آزار و اذيت قرار بگيرند. بنابراين آنها كه فكر مي كنند با دادن انواع و اقسام امتيازهاي مالي حتي توزيع پول نقد، سيب زميني و... مي توانند آراي اكثريت مردم را جذب كنند، در اشتباه هستند. مردم هداياي دريافت شده را مي گيرند اما راي خود را به نام كسي در صندوق مي اندازند كه به او اعتقاد داشته باشند و شرط اين امر آن است كه اولا، اعتراض به بازداشت هاي خودسرانه فعالان جنبش دانشجويي و فعالان سياسي اعتراض، تخريب حسينيه هاي دراويش گنابادي، اعتراض به بستن كانون مدافعان حقوق بشر، اعتراض به اعدام متهمين زير سن قانوني، اعتراض به بازداشت فعالان حقوق زنان، اعتراض به بازداشت معلمان و كارگراني كه از تنگي معيشت به ستوه آمده اند و نظاير اينها. نامزدهاي اصلاح طلب مي توانند در بسياري از موارد، مشتركا اقدام كنند، نظير اقدام مشترك در نامزد اصلي اصلاح طلبان، در تشكيل كميته صيانت از آراي مردم، اعتراض مشترك به نقض اصول مصرح در قانون اساسي، اعتراض مشترك به صدا وسيما، به شوراي نگهبان، به وزارت كشور. اگر هدف اصلي پيشبرد جنبش اصلاح طلبي و اصلاح ساختار حقيقي (رفتار حاكمان) است و انتخاب شدن فرع بر آن است به نظر مي رسد نامزدها مي توانند در اين محورها و موضوعات همكاري و همگرايي مشترك داشته باشند. اگر چنين كنند، احزاب و گروه هاي سياسي، صرفنظر از اولويت هاي انتخاباتي، از اقدامات مشترك اين نامزدها حمايت جدي خواهند كرد و راه براي توافق بر سر يك نامزد واحد هموار مي گردد.
    
سخن آخر آنكه: نامزدهاي رياست جمهوري وعده هاي معنوي خود را به مردم نقدا بپردازند. وعده هاي نسيه در حمايت از آزادي و... كارساز نيست. اصلاح طلبان نامزد واحدي داشته باشند تا آراي مردم پراكنده نشود ثانيا از آراي مردم صيانت شود تا مورد تغيير تعديل قرار نگيرد. اما وعده هاي نامزدهاي اصلاح طلبان نمي تواند تنها در موضوعات اقتصادي باشد. سرشت جنبش اصلاح طلبي، علي الاصول حل بحران سياسي است. بحران سياسي پيامد نقض اصول مصرح در قانون اساسي، به عنوان يك ميثاق ملي است. در اين سطح كلي گويي و دادن وعده هاي خوب و دل نشين ولي نسيه كارساز نيست. در سطح سياسي موضعگيري هاي نقد به جاي وعده هاي نسيه در شفاف كردن فضاي سياسي و جهت دادن به تغييرات و تحولات ضروري است. نامزدهاي اصلاح طلب در واقع به ضرورت تغيير و تحول در ساختارهاي حقيقي اعتقاد دارند و داوطلب رياست جمهوري شده اند تا اين تغييرات را عملي سازند و آنها را پيش ببرند. در اين صورت نبايد منتظر بمانند كه انتخاب بشوند و بعد ببينند كه آيا قادر به انجام وعده ها هستند يا خير و بعد بگويند نگذاشتند! از هم اكنون دست به كار شوند و در مواردي كه به آنها اشاره مي شود، به طور شخصي، كاملاصريح و بي پرده اظهار نظر و اعلام موضع نمايند. اين اظهارنظر و تاثيري كه بر فضاي سياسي ايران مي گذارد همان پرداخت نقدي وعده هاي معنوي به مردم است، مواردي مثل نقض روزمره و آشكار اصول مصرح در قانون اساسي ايران در باب حقوق و آزادي هاي اساسي ملت
گوتنبرگ

زنان و انتخابات Women and Election by Eiga Fatahi




زنان و انتخابات!
سیروان فتاحی

گویا زنانی سراغ رهایی خود در صندوق رای های انتخاباتی را گرفته اند. گویا کسانی فکر میکنند جمهوری اسلامی از مسیر صندوق به تدریج تغییری خواهد کرد که در نهایت فضای بازی برای نفس کشیدن زنان تامین میکند. گویا قرار است روزی بعداز اتمام جریان رای و بازی صندوق و انتخابات آفتاب آزادی طلوع خواهد کرد. گویا با داشتن رئیس جمهوری غرب گرا راه ورود فرهنگ غرب به این سرزمین اسلام زده باز خواهد شد. نتیجتا باید روز موعود صبح زود برخاست، صبحانه نخورده بیرون رفت و به صف امت پیوست و به رهایی از دست فرهنگ اسلامی رای داد.

خودمانیم واقعا نباید به ریش این رهایی خواهان خندید؟ مگر کشورهای همسایه دوست و دردانه غرب کم اند که با هم آمریکا و غرب را دارند و هم شمشیر اسلامی سر زدن زنان و مردم را؟ صف شیخ نشینان خلیج مگر کم آمربکایی اند و به اندازه کافی هم اسلامی؟ تازه ترکیه و دیگران هم دارند ب مزایای اسلام پی می برند.

میگویند ایران خاک دیگر و تاریخ و فرهنگ دیگر و مسیر حرکت دیگری را در پیش دارد! میگویند ایران انقلاب مشروطه اش را تازه دارد از سر میگیرد و صندوق انتخابات ابزار همین نوع انقلاب است.

عرض این عزیزان کنم که اشتباه خوانده اید یا شنیده اید. ایران میتواند به تدریج ملی گرایی و ناسیونالیسم را به دوز قانون اضافه کند تا در کنار معجون اسلامی و شرعی و الهی مواد کافی برای تحمیق بیشتر و سرکوب فزون تر داشته باشد.
اگر اسلام بی حرمت تر و بی آبرو تر از قبل شده، که شده، جمهوری اسلامی هم از این به بعد ناسیونالیسم را مورد استفاده بیشتر قرار میدهد. میتواند از خصومت با غرب بکاهد و به صف دوستان و هم پیمانان غرب و آمریکا در خاورمیانه بپیوندد بدون اینکه از ماهیت ضد زن و ضد آزادی اش بکاهد.

نکته دیگری را هم اضافه کنم. ایران منبع و یکی از کشورهای جغرافیای تولید کارگر ارزان است. وقتی که قرار است کارگر ارزان تامین شود، باید حق تشکل و تحزب و اعتصاب و تظاهرات از کارگر و از جامعه دریغ شود. این یک شرط تامین کارگر خاموش و ارزان است. برای بی حقوقی کارگر اما فقط سرکوب جواب نمیدهد. مذهب و ناسیونالیسم و خرافات دیگر مذهبی و ملی هم لازم اند تا در خدمت سیستم تحمیق مردم و کارگران را تامین کنند. سرکوب و تحمیق دو وسیله هم دول غربگرا هستند و جمهوری اسلامی همین مسیر را طی میکند. در چنین شرایطی امکان ندارد زنان آزادی داشته باشند، چون حضور استبداد و سرکوب و خرافه ملی مذهبی در یک طرف و  فضای آزادی بدور از خرافه های فرهنگی و قانونی برای بخش دیگری از محرومان جامعه از عقل بدور است.

متاسفانه هیچ راهی بسوی آزادی و عدالت با وجود این نظام قابل تصور نیست. البته زنان طبقات بالاتر احتمالا قادر به عقب کشیدن روسری های شان بشوند، اما زندگی میلیونی زنان اقشار محروم و کم درآمد نمیتواند از مسیر صندوق و انتخابات بهبودی پیدا کند. برای این بخش جامعه حقیقتا مسیری جز همراهی با مردمانی که سرنگونی و آزادی و عدالت و برابری را میخواهند، ممکن نیست.  این یعنی مبارزه ای هر روزه با تکیه به توان خود برای رهایی و عدالت و جامعه ای شاد و مرفه و برابر.

Thursday, April 18, 2013

به راستی‌ گناهم چه میتواند باشد،،زن بودن Zan_Boodan_Shirin_Shokrzadeh


به راستی‌ گناهم چه میتواند باشد،،زن بودن.. 
از بچگی‌،،بیاد دارم،،شنود این ایه‌ های..مذهبی‌ یون رو،قرآن،سورهٔ مریم ،و همچنین،،،سورهٔ ،نور،،آیه‌های،۳۰ و۳۱ آمده،به زنان مثلمان بگو،از نگاه شهوت آگین خود داری کنند،و عفت خود را،حفظ نما یند.و زیبایی‌های خود را آشکار نکنند مگر آنچه که آشکار است،،صورت،،کفه دست،و پا،،،و روسری،هایشان را به گریبان ،ببندند،،در انجیل،شماره۶ باب ۱۱ ،کرینتین آماده است.اگر زن مویه خود را نمی‌‌پوشاند ،آن را ببرد،.مطابق قوانین مذهبی‌ زنان با زور و اجبار در یک رابطهٔ زناشویی با مردان قرار میگیرند و به زور هم در آن رابطه نگهداری میشوند ،بسیاری،،،از این زنان،،یا دختران،،قربانی،،،۹ تا ۱۵ سالگی ،،هستند،،،،چرا،،،من را،،خداوند مذهب و فیضو شریعت ،،گناهکار ،نامید،،آیا،،مردی،،که ،با زنان،،متعدد ،،باشد،،،چه می‌توان،،گفت،،خداوندا،،،تو،،مجرمی،،چون،،اگر می‌دانستی،،من ،باعث،،گناهم،پس خودت،،مجرمی،،،،،من گناهی،ندارم،،،گناهم،،مونث ،،بودنم،بود،خدایا،،،تو،،مرا،،،در تمامیه،،کلیه،مذاهب،،وسیلهٔ لذت،مرد تعریف،،کردی،،،مگر،،نه این است،،در،،قرانت،،،گفتی‌،زن به مرد ،،متعلق است،و باید،،در خانه،در خد مات مرد ،باقی‌ بماند،،خدایا،،تو،،مجرمی،،میدونی‌،چرا،،،چون،،مردهارو،،در تجاوز،،به حقوق،زنان،،و خشونت،،علیه،اونها،،مردهارو،،که،،از جنسه،،خودتن،،آزاد،گذاشتی،خدایا،،،،،،،،تو ،،خود،،از بزرگ ترین،،مجرمین،،و گونه کاری،،چون،،رابطه،خارج از چیزی،،بی‌ مفهوم،به نامه،،ازدواج رو..ممنوع،کردی،،و براش،مجازات،بریدی،،،و اسمشو،،گذاشتی،،،زنا،که،،،حکمش،،،،سنگساره،،،چه ،،جوری،،،دلت،،اومد،،هان،،باز ،،کن زنبنتو،،،پس،،جلادی،،بیش،،نیستی‌،،،،،،گناهم،،چی‌،،،بود،،،این بود،که،،تو،،آفرینندهٔ ،،معنی‌،،،هان،۲،،چون ،،زنم،،
«زن» بودن و «انتخاب مذهب» در نظام فرهنگ ستيز و ضدبشری ملايان حاکم بر ايران چه کيفرهای مصيبت بار و جگرسوزی را در پی دارد، من خود به مثابه قربانی و سند آشکار اين هر دو «گناه نابخشودنی» در اين نظام اهريمنی هستم. چرا که از روزی که بيادم ميايد، تا روزی که مجبور به ترک درميهنم هرگز و هرگز اين احساس اوليه انسانی را نداشته ام و چه بسا« همیشه بعنوان موجودی کامل» و «شهروندی درجه دوم بحساب آمده ام.

زيرا در کشوری که در قوانين برگرفته از «آيين اسلام» آن، «دیهء» یک زن و آنهم تازه «زنی مسلمان»تنها به ارزش «ديهء» بيضه چپ يک مرد باشد، در جامعه ای که در بيدادگاه های آن، «شهادت» چهار زن باز هم البته «مسلمان»، بی ارزش تر از شهادت يک مرد باشد، ولو که آن چهار زن دارای تحصيلات عاليه بوده و مرد کاملآ هم بی سواد باشد، در آموزه های مسلط مذهبی آن، زن موجودی روان پريش در ديوانگان بشمار آيد، در کشوری که زن حتا با پذيرش «حجاب اجباری» هم همچنان حق انتخاب رنگ آن حجاب لعنتی خود را هم نداشته باشد، در ناکجاآبادی که سهم زن از ماترک بجای مانده از پدر و مادر مردهء خود نصف برادران خويش باشد، در جهنمی که زن حتا در صورت داشتن سه همسر عقدی و ده ها زن صيغه ای به اصطلاح «شوی» خود نيز از حق طلاق برخوردار نباشد، در دوزخی که «موی زن» از همان روزگار معصوميت کودکی تا لحظهء مرگ و حتا پس از مردن نيز در آرزوی ديدن روی خورشيد باشد، در جهنم آبادی که روحانيت آن حتا «زن قربانی تجاوز» و نابود شده را هم به سنگسار محکوم ساخته ... و صد ها تبعيض توهين آميز و کشنده دیگری از اين دست را در مورد او اعمال کنند، آنهم بنام خدا و قرآن و پيامبر و سنت و آموزه های اوليا و اوصيای الهی، چگونه ميتوان زن بود و حتا از بدنيا آمدن خويش نيز گريبان چاک نکرد و شب و روز بر سرنوشت شوم خود ,,نگريست! چه رسد به اين که «احساس انسان بودن» هم داشتن به شکل «دختر» بدنيا آمده و نامم «زن ايرانی» است.

Wednesday, April 17, 2013

زنان و مردان مبارز در مریوان رژیم زن ستیز را رسوا کردند Women in Red Protest in Marivan


اطلاعیه  سازمان رهائی زن در مورد رسوائی اخیر رژیم زن ستیز اسلامی در مریوان
زنان و مردان مبارز در مریوان رژیم زن ستیز را رسوا کردند
روزهای پایانی فروردین امسال، رژیم اسلامی و عواملش دگربار زن ستیزی نظامشان را به نمایش گذاردند. در این تعزیه گردانی، نیروهای انتظامی رژیم اسلامی در مریوان، مردی را لباس زنانه تن کردند و در شهر گرداندند و به خیال خود با پوشاندن لباس زنانه برتن این مرد وی را در انظار عمومی تحقیر کرده اند و رسوا نموده اند. ضریب هوشی مرتجعین مبتکر این عمل زشت و توهین آمیز هرچه باشد، قادرند خشم مردم و بخصوص زنان و مردان آزادیخواه و برابری طلب را کاملا درک کنند.
بفاصله یک روز از این نمایش تحقیر زنان و شکستن حرمت انسانی توسط نیروی انتظامی رژیم در مریوان. حدود 25 زن با لباس قرمز در میدان سرباز شهر مریوان گرد آمدند و اعتراض خود را به تعزیه تحقیرآمیز رژیم اسلامی بنمایش گذاردند و اعلام کردند که هیچگونه تحقیر و توهینی را نمیپذیرند و اجازه نمیدهند به شخصیت و کرامت زنان در این جامعه توهین شود.
نیروهای سرکوبگر رژیم زن ستیز اسلامی به این زنان معترض حمله کردند که در نتیجه دخالت مردم آگاه و مبارز در محل و درگیری با مزدوران رژیم تعدادی زن و مرد آزادیخواه و برابری طلب بازداشت شدند.
ما بدینوسیله:
 انزجار خود را از اعمال زن ستیزانه و ضد بشری رژیم اسلامی اعلام میداریم.
حمایت خود را از مبارزات حق طلبانه زنان و مردان آزادیخواه و برابری طلب مریوان اعلام میداریم.
خواهان آزادی فوری و بدون قید شرط بازداشت شدگان این این اعتراض خیابانی هستیم.



زنده باد جنبش رهائی زن
سازمان رهائی زن
28  فروردین 1392
17 آوریل 2013



Monday, March 25, 2013

زن = مرد Woman and man are equal by Shirin Shokrzadeh



تریبون آزاد رهائی زن

زن = مرد
شیرین شکرزاده
یه شب مهتاب/ ماه میاد تو خواب/ منو می بره / کوچه به کوچه / باغ انگوری / باغ آلوچه / دره به دره / صحرا به صحرا / اون جا که   شبا / پشت بیشه ها / یه پری می آد / ترسون و لرزون / پاشو می ذاره تو آب چشمه / شونه می کنه / موی پریشون ...
پری در این آهنگ زیبا هر بار من رو به یاد دخترکی می اندازد در جامعه مرد سالار اسلامی ایران . این دخترک برادرزاده من است.بچه هشت ساله ای که تا دو سال پیش هر روز شاهد نقاشی خشن پدر بر روی صورت و بدن مادر خود بود. بچه ای که هرلحظه با صدای جیغ و کتک و زور گویی زندگی می کرد.دخترک قصه ما یکی از بچه های باهوش دوران خود مشخص شده بود.دکتر گفته بود دو سال بیش تر از سنش می فهمد. راست می گفت خیلی می فهمد . آنقدر که نزد پدر هیچ گاه برای مادر دلتنگی نکرد که مبادا مادر دوباره اذیت   شود. می خواست که اسطوره زندگیش آزاد باشد.
نگرانم. نگران هزاران کودک مانند او هستم. استعداد هایی که با خرافات مذهبی و مرد سالارانه نابود می شود. کودکی که یاد می گیرد   زندگی یعنی تبعیت از مرد و تمام! زندگی یعنی خفه شدن صدای اعتراض مادر پس من هم باید... زندگی را دیگر زندگی نمی کند بلکه بردهگی می کند. برده ای می شود اول برای پدر و برادر و بعد برای شوهر.از کودکیشان جز چند صفحه تاریک چیز دیگری باقی نمی گذارند. کودکانه ای که باید با بازی و خنده پر شود اما جز چند سوال چیز دیگری نیست.
 چرا نمی توانم با جنس مخالف هم بازی شوم؟
آقایان جمهوری اسلامی آیت الله های گرامی بیایید جواب بدهید. حقیقت را بگویید. برای لحظه ای مرد باشید. بگویید این سیاست ما است می خواهیم از همان 6 سالگی به شما بیاموزیم زن و مرد با هم متفاوتند. می خواهیم مردان را به بت تبدیل کنیم و شما عبادت کنندگان شوید . مگر همان معلم دینی دبیرسانمان نبود که  گفت شوهر خدای دوم زن است باید آن را پرستید؟!
مرد خدای دوم است؟ خدای اولش کجاست؟ شاید خدای اولشان بتواند جواب علامت سوال های ذهن مرا از ده سالگی بدهد؟ شاید بتواند    بگوید آن نیمه شبی که بعدها تنها کابوس زندگیم شد چه بود؟ صدای داد و فریاد برای چه بود؟ چرا با دعواهای دیگر فرق داشت؟
بلند بود.بلند... چرا تمام اتاق می لرزید؟ گرگ وحشی پشت در بوی چه طعمه ای را چشیده بود که این گونه تلاش می کرد در را باز کند  پنجره را بشکند دیوار را خراب کند؟ صدای خواهرم چرا با لرزش می گفت فقط دراز بکش؟
نه بگذار خدایشان خسته نشود خودم می گویم. آن گرگ وحشی برادر خونی خودم بود. برادری که قصد جان خواهرش را کرده بود به اتهام حرف زدن تلفنی اش با پسری! نمی دانم دلیل آن که آن شب به جز خرد شدن وسائل خانه اتفاق دیگری نیفتاد محکم بودن در اتاق بود یا زجه های مادرم. هزاران بار با خودم فکر کردم اگر آن نیمه شب در باز می شد چه؟ یا اگر مانند صدها زن دیگر اتاقی برای پنهان شدن نداشتیم چه می شد؟!
مگر زن های دیگر چه شدند؟ می خورند! تا می خورند می زنند! اگر بپرسی چرا می زنید؟
می گویند: فقط حرف خود را می زند. می گویم ماست سیاه است می گوید سفید است! می گویم سهم من از زندگی بیشتر از تو است قبول نمی کند! می گویم من میروم خوش گذرانی تو بمان خانه گوش نمی دهد! می گویم تو زندانی باش من برایت آب و نان می آورم قبول نمی کند! می گویم بمیر نمی میرد! می گویم پس کور شو لال شو باز هم نمی شود! تو بگو من با این بشر لجباز چه کنم؟
قبول! من می گویم تو چه کار کنی. بیا لحظه ای جمهوری اسلامی را با برنامه " یک دنیای بهتر" و قوانینش جا به جا کنیم. ایرانی را تجسم کن که همه زنان حقی برابر با مردان در همه زمینه های زندگی دارند. جامعه ای که مرد حق منع کردن زن از درس خواندن و فعالیت در جامعه را نداشته باشد. جامعه ای که مرد برای وجود زن ارزش قائل باشد. دادگاهی وجود داشته باشد تا هر گونه خشونت و نا برابری علیه زن سریعا رسیدگی شود. آن موقع چه کسی به خود اجازه توهین به زن را می داد؟
این یک مدینه فاضله برای زنان نیست جامعه ایست بدون مرد سالاری و تبعیض جنسیتی بدون جمهوری اسلامی و قوانین پوسیده اش.
می خواهم بدانم تصویر عدالت موجود در وضع قوانینشان چگونه است گمان می کنم کفه ترازو سمت مرد سنگین تر است.مگر خبرندارید زن از مرد کم تر است؟!!!
این وظیفه ما انسان ها مخصوصا زنان است که برای رسیدن به این برابری تلاش کنیم. این وظیفه ماست که به دولت جمهوری اسلامی و مردان خانواده خود بیاموزیم که ما فقط وسیله ای برای رفع نیاز جنسی شما نیستیم.ما وسیله نیستیم. این بدن بیانگر زیبایی و تکامل بشریت است. این بدنیست که جسم شما مردان را تا به دنیا آمدنتان حمل می کند. این نمادیست که به شما وجود خارجی می دهد.
از ما نخواهید که سکوت کنیم و گوسفند گله سنتی تان شویم. مادر هایمان را کور کردید که هر چه بر سرشان آوردید لال شدند. از تحصیل و کار منعشان کردید تا هرچه شنیدند با خود گفتند : کجا بروم؟ به چه کسی پناه ببرم؟
اما دیگر کافیست صدای فرزندانتان را باید با گوش های تیز بشنوید. این صدای نسل دیروز امروز و فرداهاست. نسلی که سال ها برای خفه کردنش تلاش کردید.این صدای ستم دیده مادرم است صدای گریه هایی که لالایی شبانه ام بود.صدای خواهرم صدای امید برابری اش با برادرم صدای نجوای آزادی اش. صدای برادر زاده ام فریاد نگاه کودکانه اش برای نجات زنانی مانند مادرش.
این یک جنگ نیست فقط پیدا شدن یک تناقض در معادله زندگی مردان جامعه اسلامیست چون دیگر هیچ زنی < مرد نیست بلکه =>
                                                                           زن == مرد

من تابحال اسير بودم اينک پابند را پاره کردم I was in chain by Shirin Shokrzadeh


تریبون آزاد رهائی زن


من تابحال اسير بودم اينک پابند را پاره کردم واز هر قيد و بندي خلاصي يافتم
شیرین شکرزاده
کجايي آزادي، کجايي‌اي خداي آسمانها، بيا خدايي کن در حقّم که نطفه اي‌ بيش نبودم و حالا اسير، رنگ آبيه آسمانت را نمي‌بينم، کجايي وقتي‌ فرياد زدم نجاتم بده از دست مردم،که آسمانت را آبي‌ نخواهم ديد.
همهٔ عمر سپري شد در قوميت که مسلمان باش، سفيد پوش بمان تا مرگ تو را فرا خواند زن ايراني‌. تو که کُرد و تُرک و لُر بودنت عربيت و اسرات را پيش گرفت.
فرياد زنان ايراني‌ که به سوگ نشسته اند در خفا، از مرداني که توحش در چشمانشان موج ميزند،‌اي که در دست تو اسيرم،‌اي که آزادي بر ما حرام شد،‌اي که جز مرگ باوري نداريم، زن ايراني‌ زاده‌ ايران ، آيين اسلام  پيرو محمد ، واي بر تو که براي مرد عيش و نوش خواستي‌ و زن را مطيع مرد،‌اي دين برابري و مساوات !

نيستيد وقتي‌ که شب هنگام در بستري از زخم که بر تن دارم به خود ميپيچم، که چون کودکي مادرو پدر را فرا مي‌خوانم ، آرام نجوا مي‌کنم‌اي پدر،‌اي مادر.. نجواي کودکانه به پايان رسيده و حال با لباسي سفيد که از اجداد عرب به ما رسيده به گور برويم، چون ناله‌هاي ما کودکانه نيست، چون زنيم!
اي مذهبم ،‌اي مسلکم ،‌اي دينم تو را نخواهم، نمي‌‌پذيرم چون رهايي ندارم. شبم پر از ترس است،مردم مرا به کتک فرا خوانده است! ضربه‌هاي خورده بر تنم صبح داغ و سوزان کوير را ياد آور ميشود. آيا ميشد آسمان تاريک نمي‌شد،آيا ميشد همهٔ بختها ، اقبالها به سپيدي رخت سپيده عروسي‌ مي‌‌بود؟ آيا ميشد در چشمان مردم پاکي‌ و زلالي آب را ببينم؟ هرگز نديدم! نيست جز فساد و  عيش و  وحش در اين قبيله‌ ، در اين مذهب، شيعه پيرو محمد!
اي آزادي، ديگر در کجا و در کدام پستو، چگونه تو را جستجو کنم؟
 باز شب رسيده، فرا خوانده شدي براي عيش مرد، ديگر نفرت و انزجار از او‌ چه حاصل، چون عروسکي خيمه شب بازي، نمايان ميشوي، دردي که بر روح و جسم داري فراموش نکردني، باز جسمت اسير دست اوست، در نهاد خويش فرياد ميزني‌ ، لعنت بر تو‌اي مرد که بيزارم از تو!  لبخندي از غم بر چهره داري که لذتي دو چندان ميبرد مرد،   واي چه زجري ميکشم!   
 لعنت بر تو مرد ، نفرين بر تو پدر، بر تو برادر، نفرين بر آيينت، نفرين بر مذهبت، که مرا اسير کرد.                    به خواب فرو مي‌روي , اي کاش خوابي‌ ابدي بود!